وجیه قم
اشاره
از امام صادق در باره شیعیان و اشعریانی که به قم مهاجرت نموده بودند روایت شده است:
سلام خدا بر مردم قم باد. (1)
مهاجرین پس از آنکه سائب بن مالك بن عامر و فرزندش محمد به دست حجاج خون آشام به شهادت رسیدند از كوفه به قم هجرت نموده تا خیمه آل محمد را در این سرزمین برپا كنند و این شهر به عش آل محمد تبدیل گردد.
مهاجرین و فرزندان و نوادگانشان با وجود مشكلات طاقت فرسایی در طول سفر و تاریخ هجرت بر دوش کشیدند و سخنان نورانى ائمه را براى آیندگان به یادگار و ارمغان گذاشتند.
احمد بن محمد بن عیسى اشعرى یكى از راویان نور است كه رهبرى شیعیان قم را به عهده داشت و روایات فراوانی از ایشان برجاى مانده است.
ویژگىها
روایت سخنان گهربار ائمه معصومیم علیهم السلام، مقام رفیع و پرمنزلت علمى، زهد و تقوای بی نظیر، كرامت نفس و...، منصبها و فضیلت های زیادى براى احمد به ارمغان آورده است که در زیر به صورت مختصر به برخی از آنها اشاره می شود:
رهبرى شیعیان قم
او به خاطر بروز شایستگی لیاقت های فراوان در قم رهبرى شیعیان قم را بر عهده گرفت و نفوذ و قدرت سیاسى و اجتماعى وى بدان حد رسید كه وقتى بر اساس وظیفه شرعى عدهاى را از قم اخراج كرد احدى را توان اظهار مخالفت نبود و بعضى كه اجماع سكوتى(2) را قبول ندارند به همین واقعه استدلال كردهاند(3) حاكم قم نیز در امور حکومتی و مملكتى، به محضر او رجوع میكرد و احمد در این امور در رآس تصمیمگیرى بود.(4)
نجاشى درباره قدرت سیاسى او مىنویسد:
احمد بن محمد بن عیسى چهره بدون رغیب قم بود و با حاكم قم رفت و آمد داشت.(5)
از این رو است كه براى او چهار عنوان وجه قم(چهره قم)، وجیه قم(چهره درخشان قم)، شیخ القمیین و فقیه القمیین در كتابهاى تاریخى و رجالى ذكر شده است.
هوشیارى و زیركى
احمد با هوشیارى و زیرکی که در سرشت او بود توانست شیعیان را از انحرافهاى سیاسى و اعتقادى حفظ كند و از اینرو جان و ناموس و مال آنان در امان باشد.
او از یك سو با افكار انحرافى مقابله كرد و از سوى دیگر بهانه به دست دژخیمانى چون متوكل و مأمون عباسى نداد.
تواضع
با این همه هیمنه،مقام و جلال علمی هیچ گونه ترس و واهمه ای نداشت از كسى كه از نظر علمى پایینتر بود حدیث نقل نماید و این را کسر شأن و منزلت علمی برای خویش نمی دانست.
بر همین اساس از عبدالله بن صلت كه در موقعیت علمى بالایى نبود حدیث نقل مىكرد(6) و شیخ بزرگوار كشى مىگوید: اگر حدیثى به احمد بن محمد بن عیسى نمىرسید ولى به كسى كه از او كوچكتر بود مىرسید، احمد حدیث را از او نقل مىكرد.(7)
عمل به وظیفه و تسلیم در مقابل حقیقت
احمد وقتى تشخیص می داد وظیفه او اقدام به كارى یا نهى از آن است به تكلیف خویش عمل مىكرد و اگر بعدها احساس مىكرد در تشخیص خود دچار اشتباه شده است دست از سخن اول برمى داشت و بدون ملاحظه مقام و موقعیت، پشیمانى خود را به همگان اعلام میكرد.
وقتى تشخیص مىداد احمد بن محمد بن خالد در نقل حدیث سهل انگار است و به روایات مرسل و ضعیف اعتماد مىكند( و این به معنى تزلزل احادیث شیعه است.
تزلزلى كه ممكن است اعتبار تشیع را در خطر قرار دهد)، او را از قم بیرون كرد و آنگاه كه متوجه شد در روش خود اشتباه كرده است یا مبناى علمى وى تغییر كرده به دنبال وى رفت و با عظمت تمام او را به قم بازگرداند و زمانیكه برقى از دنیا رفت، براى جبران اشتباه خود با سر و پاى برهنه در تشییع جنازه او شركت كرد.(8)
پی نوشت :
1 سفینة البحار؛ شیخ عباس قمى، ج2، ص446.
2 اتفاقى كه از سكوت علما به دست مىآید.
3 رك: تنقیح المقال/ علامه ما مقانى، ج1،ص92.
4 مجالس المؤمنین/ قاضى نورالله شوشترى،ج1،ص430.
5 رجال النجاشى، ص82
6 كمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص3.
7 رجال الكشى،ج2،ص799.
8 جامع الرواة؛ محمد ابن على اردبیلى، ج1،ص63.
منابع:
کتاب ستارگان حرم
تهیه و فرآوری : علی فریادرس ، گروه حوزه علمیه تبیان