تبیان، دستیار زندگی
وجود مبارک امیرالمؤمنین برای فرزندشان حسن بن علی (سلام الله علیهما) مرقوم فرمودند : بجا حرف بزنید؛ خوب حرف بزنید و حرفِ خوب؛ نه بد حرف بزنید نه حرفِ بد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ابزار خنده دیگران نشو

آیت الله جوادی آملی
وجود مبارک امیرالمؤمنین برای فرزندشان حسن بن علی (سلام الله علیهما) مرقوم فرمودند : بجا حرف بزنید؛ خوب حرف بزنید و حرفِ خوب؛ نه بد حرف بزنید نه حرفِ بد.

برگرفته از سخنان آیه الله جوادی آملی

صَمتْ یعنی سکوت، فرمود اگر ساکت بودی و بر فرض معلوم شد که اگر می گفتی بهتر بود جا برای تدارک هست اما انسان پرگو گاهی بدگو در می آید و تدارکش مشکل است. فرمود و تلافی تو آنچه از سکوت تو به در آمده، آسان تر است از «إِدْرَاکک مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِک»؛

وجود مبارک امیرالمؤمنین برای فرزندشان حسن بن علی (سلام الله علیهما) مرقوم فرمودند. بعضی بر آنند که این نامه به ابن حنفیه است ولی در نهج البلاغه های معهود، این نامه به نام مبارک امام حسن (سلام الله علیه) ضبط شده است.

بخشی از این نامه در نوبت های قبل خوانده شد تا رسیدم به این جمله ها که حضرت فرمود: «وَ تَلاَفِیک مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِک أَیسَرُ مِنْ إِدْراکک مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِک» فرمود بجا حرف بزنید؛ خوب حرف بزنید و حرفِ خوب؛ نه بد حرف بزنید نه حرفِ بد.

به فرزندش دستور می دهد که مواظب دهان و زبانت باش! یکی از بهترین راه های اخلاقی رعایت کردن گفتار است؛ این که انسان هر حرفی را نگوید و هر حرفی را هم نشنود.

یکی از بخش هایی که ان شاء الله در جمله های بعد می خوانیم، این است که به فرزندش نصیحت می کند و می فرماید مبادا در جمعی که نشسته اند تو ابزار خنده باشی؛ تو طنز تعبیر و تعریف کنی که دیگران بخندند؛ تو خودت را سبک کنی که دیگران بخندند؛ مبادا این کار را بکنی.

اگر بر فرض دیگری طنز بگوید، حرف دیگری است؛ ولی تو طنز بگویی و حرف های خنده دار بزنی که عدّه ای بخندند، این کار را هرگز نکن! چرا خودت را کوچک می کنی؟! معلوم می شود این دهان برای هر حرفی خلق نشده است.

صَمتْ یعنی سکوت، فرمود اگر ساکت بودی و بر فرض معلوم شد که اگر می گفتی بهتر بود جا برای تدارک هست اما انسان پرگو گاهی بدگو در می آید و تدارکش مشکل است.

فرمود و تلافی تو آنچه از سکوت تو به در آمده، آسان تر است از «إِدْرَاکک مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِک»؛ بعد مَثل ذکر می کند و می فرماید: «وَ حِفْظُ مَا فِی الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِکاءِ» فرمود اگر شما آبی را از کوثر بگیری و در مَشک بریزی - آن روزها مشک رایج بود - دهنه مشک را محکم ببند که بی جا این آب نریزد.

هر وقت تشنه ای از این آب استفاده کن و دهنه این دهان را باید بست. انسان نباید هر حرفی را بزند؛ این زبان برای گفتن حرف های محقّقانه و عالمانه است. آن کوثری را که خدا به شما داده، به وسیله این دهان باز، داری به زمین می ریزی.

بنابراین دهنه این مشک را محکم ببند که آبش بی جا هدر نرود. «وَ حِفْظُ مَا فِی یدَیک أَحَبُّ إِلَی مِنْ طَلَبِ مَا فِی یدَی غَیرِک» آنچه را داری بدون اسراف و اتراف، نیاز تو با آن برطرف می شود؛ این را در نده که مجبور بشوی از دیگری چیز بخواهی؛ چه به عنوان وام و چه به صورت رایگان. «وَ مَرَارَةُ الْیأْسِ خَیرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَی النَّاسِ.»

گاهی انسان ناامید می شود؛ این ناامیدی تلخ است؛ اما تحمل این تلخی بهتر از آن است که انسان آبروریزی کند و چیزی از دیگران بخواهد؛ این کرامت و درس عزّت است؛ این که خدای سبحان در سوره اسراء فرمود: «لَقَدْ کرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» کرامت انسان در سایه بی نیازی او از غیر خدا است.

«وَالْحِرَفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَیرٌ مِنَ الْغِنَی مَعَ الْفُجُورِ» انسان پیشه ای داشته باشد مقتصدانه و امینانه حتی با درآمد کم، بهتر از ثروت اندوزی از راه باطل است. «وَالْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ» داعی ای وجود ندارد رازتان را برای دیگران بگویید. بهترین رازدار، خود انسان است؛ زیرا دیگری ممکن است سرّ شما را به سومی منتقل کند.

معنای این فرمایش این است که در خیلی از موارد، سعی و کوشش انسان در امور زیانبار است و خیال می کند این امور سودمند است. «مَنْ أَکثَرَ أَهْجَرَ» این هَجر یعنی هزیان، انسان پرگو که محقّق در نمی آید که بالأخره گاهی هم سفاهت و هزیان از آن در می آید. انسان کم گو و درست گو، انسان متخلّق است اما انسان پرگو، بدگو و هزیان گو در می آید.

«مَنْ أَکثَرَ أَهْجَرَ وَ مَنْ تَفَکرَ أَبْصَرَ» خدای سبحان در درون ما چراغی روشن کرده است و فرمود فکر کنید. این فکر همان انتقال از مجهول به معلوم و از معلوم به مجهول است تا مجهول روشن شود.

فرمود اگر تنها شدید و فکر کردید، خیلی از چیزها برای شما روشن می شود. این سرمایه را خدا به شما داده است . انسان لوح نانوشته نیست. «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا» این سرمایه، الهامی است.

 بخش اصلی سرمایه را خود خدای سبحان به انسان الهام کرده است و بخش های زاید را هم به وسیله فرشته ها الهام می کند.

اگر «الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلاَئِکةُ» و در چند جای دیگر قرآن دارد که فرشته ها بر افراد نازل می شوند، این ها ادامه دهندگان آن مکتب الهامند.

سرمایه اوّل را خدا الهام کرد و درآمدهای زاید آن سرمایه را به وسیله فرشته ها به انسان عطا می کند؛ پس اگر کسی آن سرمایه را به کار ببرد و فکر کند، بینا می شود.


منابع:

پایگاه آیه الله جوادی آملی

تهیه و تنظیم: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان