تبیان، دستیار زندگی
زنده کردن سیره مراجعه به کتب حدیث و قرآن، و کلام آیت الله بهجت در این باره
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کاش قدر ثروتمان را بدانیم

آیت الله بهجت ره

زنده کردن سیره مراجعه به کتب حدیث و قرآن، و کلام آیت الله بهجت در این باره

نوشتار پیشین را در اینجا ببینید.

بسم الله الرحمن الرحیم

تصور کنید کسی را که گنجی گرانبها در نزدیکی اوست، اما او به دنبال اندکی پول، این طرف و آن طرف می رود. خیلی از اوقات وضع ما در مقابل ثروت عظیم قرآن و عترت چنین است؛ مثلا ممکن است درمان یک مشکل روانی را فقط در کتب روانشناسی جدید و یا احیانا عرفان هندی و... جستجو کنیم! در حالی که به ما آموخته اند علم صحیح نزد اهل بیت علیهم السلام است:

یونس بن ظبیان از حضرت صادق علیه السلام نقل می کند که ایشان فرمود:

«... یَا یُونُسُ إِذَا أَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحِیحَ فَعِنْدَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِنَّا وَرِثْنَاهُ وَ أُوتِینَا شَرْحَ الْحِكْمَةِ وَ فَصْلَ الْخِطَاب...» (1)؛ اى یونس هر گاه علم صحیح خواستى نزد ما اهل بیت است زیرا آن به ارث به ما رسیده، و شرح حكمت و فصل خطاب (یعنى داورى) به ما داده شده است» (2)

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:

وَ عِنْدَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ مَفَاتِیحُ الْعِلْمِ وَ أَبْوَابُ الحِكْمَةِ وَ ضِیَاءُ الْأَمْرِ وَ فَصْلُ الْخِطَاب‏ (3)؛ مفاتیح علوم نزد ما اهل بیت مى‏باشد، ابواب حكمت و معرفت و روشنائى و حقیقت نزد ما است.

ما طلبه ها، در این باره وظایف سنگینی بر عهده داریم.

در درجه اول باید این احساس نیاز را برای خود و مخاطبان ایجاد کنیم که راه حل گرفتاریهای ما بازگشت به قرآن و عترت است. گمان نکنیم که بدون انس کافی با معارف اهل بیت می توانیم به ایشان نزدیک باشیم و این حقیقت را به جوانان و محبان ایشان برسانیم که اظهار محبت در مجالس اهل بیت و عزاداریها بسیار خوب و پسندیده است، اما کافی نیست و باید در خانه ایشان رفت، نه اینکه ادعای دوستی کنیم ولی سال تا سال کاری به معارفی ایشان نداشته باشیم.

بزرگانی چون مرحوم آیت الله العظمی بهجت، در جهت بازگرداندن ما به خانه قرآن و عترت تلاش نموده اند. نمونه ای از بیانات رهگشای آن عالم ربانی:

«هر بلایی که به ما می رسد، در اثر دوری از اهل بیت (علیهم السلام) و روایات مأثوره از ایشان است.» (4)

«به هر اندازه از بیانات اهل بیت (علیهم السلام) دور باشیم، از خود ایشان دوریم.» (5)

«چرا ما شیعیان هر روز به پای منبر امیرالمؤمنین و ائمه هدی و رسول الله (علیهم السلام) نمی رویم و به حِـکـَم، آداب و معارفی که الی ما شاء الله در اخبار آنها نهفته است، گوش فرا نمی دهیم؟» (6)

«یک دست شما قرآن، و دست دیگر عترت باشد! عترت، معارفش در مثل نهج البلاغه است؛ اعمالش در مثل صحیفه سجّادیّه است، اعمال تکلیفیّه اش در مثل همین رساله های عملیّه است.» (7)

چه قدر كار ما خراب است!

مرحوم آیت الله بهجت می فرماید:

«خدا مى داند ما چه قدر باید سعى كنیم تا علوم حقیقیّه و معارف الهیه را از نااهلان و بد اندیشان تحفّظ و تستّر و كتمان نماییم. جهان خواران هر جایى را كه متصرّف مى شوند و بر آن سلطه پیدا مى كنند، ابتدا دانشمندان فنون مختلف را مى دزدند. این به دلیل اهمیت علم است.

چه قدر ما مسلمان ها بى قابلیّتیم كه قدر عالمان علوم الهیّه و اهل بیت (علیهم السّلام) و قدر قرآن را ـ ثروتى است كه فقر ندارد ـ نمى دانیم!

الآن واضح و آشكار است كه دولتهاى اسلامى در برابر دولت هاى كفر مثل بنده ى ذلیل هستند، در برابر كسانى كه قرآن و عظمت آن براى آن ها معنا و مفهوم ندارد. حقّا كفّار اَضَلّ و گمراه تر از بهایمند، وگرنه چگونه انسان مى تواند با بزرگى و عظمت قرآن مخالفت كند؟! مقصود ما مسلمانهایى است كه ثبات و استقامتى در امر دین ندارند و براى كسانى كه قرآن را عظیم نمى دانند، عظمت قایلند و آن ها را بزرگ مى شمارند!

اعظم كتاب ها، یعنى قرآن را داریم، مع ذلك در روى كره زمین اَحْوَج [نیازمندتر] از همه هستیم. چه قدر كار ما خراب است!» (8)

چشاندن طعم شیرین روایات

اباصلت می گوید، شنیدم حضرت ابو الحسن علىّ بن موسى الرّضا علیه السّلام می فرمود:

رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا: خدا رحم کند بنده‏اى را كه كار (طریقه و روش) ما را زنده دارد.

به آن حضرت گفتم: و چگونه كار شما را زنده گرداند؟ فرمود:

یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا (9): علوم و دانشهاى ما را یاد گیرد و به مردم یاد دهد، زیرا مردم اگر سخنان نیكوى ما را  بدانند هر آینه از ما پیروى مى‏كنند. (10)

نکته قابل توجه این است که در بسیاری از اوقات، معارفی را که یک طلبه از مکتب اهل بیت فرا گرفته است، اگر همراه با اصل روایت بیان کند، بسیار اثر گذارتر خواهد بود.

به عنوان مثال ممکن است ما مطابق نظر مراجع تقلید مختلف بارها گفته باشیم: خوردن اندکی نمک قبل از غذا مستحب است. آیا این اثر بیشتری دارد یا این که همراه این مطلب، این روایت را نقل کنیم که

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود:

غذاى خود را با (تناول نمودن كمى) نمك شوع نما، همانا كه در آن درمان و شفاء هفتاد نوع بلا و آفت خواهد بود، كه دیوانگى، پیسى، جُذام، درد و ناراحتى هاى حلق، دندان ها; و شكم و معده از آنها مى باشد. (11)

در اینجا با کمال تأسف باید گفت که به رغم تلاشهای زیاد و خالصانه ای که برای ترجمه روایات و در دسترس قرار دادن آنها صورت گرفته است و انصافا ترجمه های با ارزشی نگاشته شده است، اما خیلی از اوقات وقتی جوانان از ما درخواست یک مجموعه حدیثی (مثلا گزیده ای از الکافی) با ترجمه مناسب این دوره زمانی، می کنند، دست ما خالی است.

اما از سوی دیگر، همان مقداری که در دسترس هست، همان هم مهجور است و جوانان ما از کتب اصلی همچون نهج البلاغه و الکافی دورند.

هر چند در سوق دادن ایشان به سوی این ذخایر الهی، باید نکاتی را متذکر شد، همچون وجود روایات نامعتبر، این که با یک روایت نمی توان حکم به چیزی نمود و این که در احکام فقهی نباید از مراجعه به متخصص و مرجع غفلت نمود.

پیشنهادی برای احیاء یک سنت

در روایات گوناگونی، بر حفظ کردن چهل حدیث، بسیار تشویق شده است و از همین روی، بسیاری از علما سیره اربعین نویسی و تدوین کتابهای چهل حدیث داشته اند. از جمله این که از رسول اسلام صلی الله علیه و آله و سلم روایت داریم که فرمودند:

مَنْ حَفِظَ عَلَى أُمَّتِی أَرْبَعِینَ حَدِیثاً یَنْتَفِعُونَ بِهَا بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقِیهاً عَالِما (12)؛ هر كه براى امّت و پیروان من، چهل حدیث را حفظ و نگهدارى نماید كه امّت من در باره دین و آئینشان از آن احادیث نفع و سود برند، خدا او را روز رستاخیز فقیه و داناى باحكام شرعیّه و دانشمند برانگیزد. (13)

و روایات مشابه دیگری هم هست که در آنها برای حفظ 40 حدیث، وعده های عظیمی چون ایمنی از عذاب قیامت (14)، بهره مندی از شفاعت پیامبر در قیامت (15)  و یا محشور شدن همراه صدّیقین و شهداء و صالحین (16) داده شده است. البته در برخی روایات این شرط را نیز بیان فرموده اند که این کارش برای خدا و آخرت باشد و طلب وجه الله و دار الآخرة را مطرح فرموده اند. (17)

چه نیکوست این سنت احیاء شود که هر کس چهل حدیث زیبا و کاربردی را که به دلش نشسته است، به حافظه سپارد و ترجمه آنها را یاد بگیرد و سرلوحه کارهایش قرار دهد. به عنوان مثال، در نوشتار «هر روز پای منبر امیرالمؤمنین»، آیت الله بهجت 5 حدیث ناب مورد اتفاق اهل تسنن درباره امیر المؤمنین علیه السلام بیان فرمودند، آیا یک شیعه نباید آنها را به عنوان سند حقانیت مولایش در حافظه داشته باشد؟

الحمد لله رب العالمین


پی نوشت ها:

(1)    بحارالأنوار، ج36، باب 46- ما ورد من النصوص عن الصادق، ص403؛ الإنصاف فى النص على الأئمة با ترجمه رسولى محلاتى، ص467

(2)    الإنصاف فى النص على الأئمة با ترجمه رسولى محلاتى، ص467

(3)    بحار الأنوار، ج‏65، باب16، ص95

(4)    در محضر بهجت، ج1، ص274

(5)    نکته های ناب، ص74

(6)    در محضر بهجت، ج2، ص283

(7)    به سوی محبوب، ص118

(8)    پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت

(9)    عیون ‏أخبار الرضا(علیه السلام)، ج1، ص307؛ بحار الأنوار، ج‏2، باب9، ص30

(10)بنادر البحار، ص162

(11)الكافی، ج6، باب فضل الملح، ص326

(12)بحار الأنوار، ج‏2، باب20: من حفظ أربعین حدیثا، ص156

(13)بنادر البحار، ص262

(14)الخصال، ج‏2، ص542؛ بحار الأنوار، ج‏2، باب20: من حفظ أربعین حدیثا، ص154

(15)الخصال، ج‏2، ص542

(16)جامع الأخبار، ص181

بحار الأنوار، ج2، باب20، ص154 جامع الأخبار، ص181؛ الخصال، ج‏2، ص542

تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان، حامد رهنما