تبیان، دستیار زندگی
روحانیت سالیان سال است که بارز ترین و برجسته ترین نماد عزت نفس، سربلندی و تقدس بوده است. حفاظت از کیان مقدس اسلام و پیشبرد اهداف آن از سنگین ترین وظایف روحانیت به شمار می رود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جایگاه روحانیت را حفظ کنید

جایگاه روحانیت
روحانیت سالیان سال است که بارز ترین و برجسته ترین نماد عزت نفس، سربلندی و تقدس بوده است. حفاظت از کیان مقدس اسلام و پیشبرد اهداف آن از سنگین ترین وظایف روحانیت به شمار می رود.

از آنجایی که روحانیت متعهد جامع ترین و بارزترین صفات اخلاقی را در خود نهادینه کرده، پیوسته محبوب مردم بوده است. این داستان از سالیان دور ادامه داشته و تا کنون نیز در لابلای افکار مردم نهادینه است.

اما مساله لازم و ضروری این است که چه چیزی باعث کمرنگ شدن این محبوبیت می شود. به راستی معیارها و شاخصه های مهم و ضروری برای روحانیت کدام است؟

در این نوشتار به بررسی ابعاد این مساله خواهیم پرداخت.

نظام اخلاقی پرورشی حوزه بایستی پاسدار ارزشهای اخلاقی روحانیت باشد؛ از آن نگاهبانی کند و در برابر تضعیف و کمرنگ شدن آن، به پیش بینیهای لازم دست یازد.

نکات زیر، در این مجموعه مهمتر می نماید:

1) زهد و پارسایی:

 اعتبار تاریخی و جاری حوزه و روحانیت، به نوع نگرش ایشان به دنیا و مادیات باز می گردد. جامعه، از روحانی انتظار آن را دارد که مظاهر دنیا، چشم و دلش را مشغول ندارد و او را در کمند خود، اسیر نگرداند:

برادران عزیز، طلاب و فضلا بدانید که آبروی ما در بین ملت خودمان و در جهان، به بی اعتنایی ما به زخارف دنیوی است. (1).

سابقه ی تاریخی روحانیت نیز، با همین ویژگی شناخته می شود. عالمان دین، هماره با سطح زندگی بسیار معمولی تر از متوسط جامعه می زیستند و جامه ی قناعت و مناعت را بر تن می داشتند و ایمان مردم را به تاراج نمی دادند:

اکثریت علمای دین، جزو قشرهایی بودند که زندگی آنها، زندگی پایین تر از متوسط بود. . .. علما، این را شأن خودشان می دانستند که از اسراف، دوری کنند در عرف روحانیون و علما، همواره این حرف بوده که فلان کار، باب زندگی ما نیست. بعضی از مظاهر مثلا معمولی که شاید برای قشرهای دیگر معمولی بود اما برای علما اسراف به حساب می آمد و می گفتند که این مناسب زندگی ما نیست. همین روش، موجب محبوبیت علما در میان قشرهای گوناگون مردم بوده است. (2).

در شرایط کنونی، زهد و قناعت، تکلیف مضاعف است.

در روزگار دوری از حکومت، پارسایی روحانیت، برای او اعتبار می آفرید اینک اگر روحانی، با ارتباط و پیوندهای قدرت و یا غیر آن، از سطح زندگی معمولی جامعه فاصله بگیرد و نمای رفاه و اشرافیت را در زندگی خود نشان دهد، اجر و ارزش زهد تاریخی حوزه را نیز از بین خواهد برد.

ناظران و نسل حاضر و آینده، آن زهد و قناعت را نه خصلتی انتخابی، بلکه شرایطی طبیعی و اجباری تلقی خواهند کرد و با بدبینی به آن خواهند نگریست.

بنابراین زیاده رویها و تعلقات مادی روحانی تنها شخص او و جامعه ی روحانیت موجود را لکه دار نمی کند بلکه ارزش تاریخی میراث ارجمند حوزه و روحانیت را نیز به خطر خواهد افکند:

امروز بیش از همیشه روحانیون بایستی از تنعمات و رفاه مادی پهلو تهی کنند. ... این تجافی، امروز برای ما وظیفه است؛ چون ما الگوییم. آن روز که زیر شلاق بودیم، اگر بی اعتنایی و بی رغبتی نشان می دادیم، طبع ما بود. ... امروز، روزی است که اگر روحانی، تمکنی هم در اختیارش قرار می گیرد، به اختیار خودش، از آن تمکن دست بکشد، این هم چیز اساسی است . (3)

امروز بیش از هر روز، تأثیر گذاری روحانی، به زهد و پارسایی او وابسته است.

جامعه، به روحانی یی که تعلق به مظاهر دنیا، در زندگی و عمل او جلوه گری می کند، دل نمی بندد و دریچه ی روح و جان خود را به سوی او باز نمی کند ممکن است سر به تعظیم خم کند و به ظاهر، ادب و حرمت نگه دارد؛ اما در دل، واژه یی به تکریم و تجلیل او نمی سراید و هیچ علقه یی به او احساس نمی کند.

از این رو، روحانی باید بین «تنعم و رفاه» و «عمل به تکلیف تبلیغی» ، یکی را برگزیند . او نمی تواند با یک دست، هر دو را بردارد و بریک قامت هر دو لباس را بپوشاند:

برادران عزیز! از خودمان باید شروع کنیم. مردم به عمل ما نگاه می کنند. روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملا نشان بدهد که به زخارف دنیا بی اعتناست و آن حرصی که بر دلهای دنیا داران و دنیا مداران حاکم است، بر او حاکم نیست. (4)

2) ساده زیستی:

زندگی ساده، قانعانه و به دور از اسراف، چهره ی خارجی و جلوه ی عملی زهد و پارسایی است؛ نماد بی تعلفی است و تمثال گذر از بند پیچ در پیچ و هزار توی مد زدگی و تجمل گرایی و در یک کلام، نمای درست رهایی و آزادی است.

زندگی راحت و بی زرق و برق طلبگی، هماره مثال یک زندگی آسوده و بی تکلف بود عشق برتر، جای محبت دنیای دون را پرداشت. کتاب و دفتر و میل به آگاهی و تعالی، جبران همه چیز بود :

به اتفاق اعضای شورای مرکزی ائمه ی جمعه خدمت امام رفته بودیم. ... ایشان، نصایحی فرمودند . ... ایشان از مرحوم صاحب جواهر یک مثل زدند و فرمودند:

اگر قرار بود صاحب جواهر فلان طور (به یک زندگی اشاره کردند) زندگی کند، یک صفحه هم نمی توانست بنویسد بعد گفتند آیا میدانید ایشان، جواهر را در چه شرایطی نوشته است؟ آن وقتها در نجف، سرداب هم معمول نبود .

ایشان، در اتاقی همسطح زمین نشسته بود و پنجره ی اتاق را بالا زده بود، تا یک مقدار باد و نور بیاید آن وقتها، پنجره ها کشویی بود که گاهی هم پایین می افتاد. در چنین شرایطین، ایشان پای پنجره نشسته بود و جواهر را می نوشت امام می فرمودند که نسیم، نسیم خنک نبود؛ بلکه نسیم نجف بود که گرمای زیادی داشت.

من در فصل تابستان، در نجف نبوده ام؛ اما تابستان شبیه نجف را که می گفتند شبیه نجف است دیده ام. تابستان ایرانشهر را به خاطر دارم که باد آن، مثل گرمایی که از تنور بلند می شود، صورت انسان را می سوزاند. اصلا خود آن باد، آزار دهنده بود و انسان می گوید، خدا کند که این باد قطع بشود!

مرحوم صاحب جواهر در چنان وضعیتی کنار پنجره نشسته بود، تا از آن نسیم به او بخورد و چنین کتاب با عظمتی را آن هم در شش جلد بنویسد. امام می فرمودند، اگر صاحب جواهر، فلان طور زندگی می کرد، نصف صفحه هم نمی توانست بنویسد. (5)

روحانیت شیعه، با این خصلت شناخته شد؛ از روحانیت اشرافی مسیحی و برخی از ادیان دیگر، تمایز یافت و اعتباری مردمی پیدا کرد؛ با مراعات غیر متظاهرانه، دلهای بسیاری را در خانه های ساده زندگی قانعانه ی خود اسیر کرد و علقه ی روحی، در آنان آفرید.

دریغ است که این احترام و حرمت، به تاراج برود و با فزون طلبی و زیاده خواهی، رشته های محبت در هم ریزد:

«آراستن سرو، ز پیراستن است» . زیبایی ما در بی پیرایگی ماست. محبوبیت روحانیت، در تجمل و اشرافیگری او نیست؛ در سادگی و بی پیرایگی اوست. (6)

و در کلام آخر بافت طبیعی حوزه، آمیخته با قناعت و سادگی است؛ اجتناب از مظاهر تنعم و تجمل است.

اگر حوزه از این طبیعت به دور ماند و در دام زرق و برق فرو افتند از مکانت و منزلت طبیعی خود هبوط خواهد کرد و باور ملی را در مورد حوزه و و روحانیت، دگرگون خواهد ساخت:

طبیعت حوزه، طبیعت قناعت و بی اهتمامی به ظواهر و خرج تراشی بیهوده و بی فایده است. (7)


پانوشت:

1ـ سخنرانی در جمع اساتید و طلاب حوزه‏ی علمیه مشهد، 4/1/ 1365

2ـ سخنرانی در مراسم عمامه گذاری در مسجد مجد، 5/12/ 1367

3ـ سخنرانی در جمع علما و روحانیون بیرجند، 3/1/ 1366

4ـ سخنرانی در دیدار با روحانیون و وعاظ در آستانه‏ی ماه مبارک رمضان، 1369/12/23

5ـ سخنرانی در دیدار اعضای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‏ی علمیه قم، 5/12/1361

6ـ سخنرانی در جمع طلاب علوم دینی در مدرسه‏ی فیضیه، 11/9/ 1366

7ـ سخنرانی در آغاز درس خارج فقه، 21/6/ 1372

منبع:

حوزه و روحانیت، ج 2، دفتر مقام معظم رهبری ؛

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان