تبیان، دستیار زندگی
حضرت موسی (ع) فرمود: در شب میقات خدا به من فرمود: ای موسی! می دانی فرمانرواهای بهشت چه کسانی هستند؟ «اللَّهُمَّ لا»؛ خدایا نمی دانم. خطاب شد: موسی فرمانرواهای بهشت کسانی اند که مؤمنین را شاد می کنند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرمان روایان بهشت
بهشت

حضرت موسی (ع) فرمود: در شب میقات خدا به من فرمود: ای موسی! می دانی فرمانرواهای بهشت چه کسانی هستند؟ «اللَّهُمَّ لا»؛ خدایا نمی دانم. خطاب شد: موسی فرمانرواهای بهشت کسانی اند که مؤمنین را شاد می کنند

این مقاله در دو قسمت خواهد آمد

حکایت ثوبان و پیامبر (ص)

شخصی به نام «ثوبان» خدمت پیغمبر گرامی اسلام (ص) آمد، ایشان پیغمبر را خیلی دوست داشت و به آن حضرت ارادت و محبت می ورزید، گفت: یا رسول الله! من شما را خیلی دوست دارم اما موضوعی مرا نگران کرده و فکر مرا به خود مشغول نموده است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: چه موضوعی؟ آن شخص پاسخ داد: شما فرمودید دنیا محدود است. انسان پنجاه سال، شصت سال زندگی می کند. او ادامه داد: یا رسول الله! ما به محضر شما می رسیم و می رویم و اگر دلتنگ شویم دوباره می آییم و شما را می بینیم. چیزی که فکر مرا مشغول کرده این است که اگر قیامت ما را بهشت ببرند و در یک مرتبه ای ببرند که شما را نبینیم – چون بهشت هم «دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ»؛ درجات مختلف دارد، ما که پیغمبر و ائمه بزرگوار را درک نکردیم، اگر در بهشت بدانیم پیغمبر در همین منطقه است اما نمی توانیم او را ببینیم، امام صادق (ع) در همین منطقه است اما نمی توانیم او را ببینیم چه باید بکنیم؟ این خیلی مصیبت است – یا رسول الله! فکری که مرا مشغول کرده این است. – همین جا مفسرین نوشته اند که این آیه نازل شد.

چگونه می توانیم با انبیاء و صدیقین و شهدا محشور شویم؟

قرآن کریم خطاب به پیغمبر (ص) می فرماید: «وَ مَنْ یُطِعِ اللهَ وَ الرَّسُولَ»؛ هر کس که واقعاً مطیع من و پیغمبر باشد،[12] حرف خدا و پیامبر را گوش بدهد «فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم».[13] کسی که مطیع خداوند باشد و پیرو او باشد، چهار گروه را در بهشت می بیند و با آنها محشور می شود، اول: «مِنَ النَّبِیِّینَ»؛ انبیاء که رسول خدا (ص) از انبیاء است. دوم: «وَ الصِّدِّیقینَ»، روایت داریم که امیرالمؤمنین (ع) رأس صدیقین است. سوم: «وَ الشُّهَداءِ»، خود ائمۀ ما از شهدا هستند. شهدایی چون عمار، یاسر و مالک اشتر که شهید شدند. چهارم: «وَالصّٰالِحینَ»؛ یعنی همسایه ها و کسانی که در بهشت با ایشان محشور می شوند. آخر آیه هم خدا می فرماید: «وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِيقًا»[14]؛ اینها خوب رفیقانی هستند. با چه کسی بالاتر از اینها می خواهی محشور شوی؟ البته «ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ»[15]؛ این لطف خداست. حالا شما نماز خواندی، روزه گرفتی بهشت به شما می دهند اما اینکه اجازه می دهند تا همسایۀ این چهار گروه شوی «ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ»؛ این یک فضل، یک جایزۀ ویژه و یک لطف الهی و یک عنایت خاص است.

هفت نوع خدمت رسانی

اما بحث امروز روایتی است که هشت ویژگی را بر می شمارد «ثَمَانُ خِصَالٍ» هشت خصوصیت دارد: «مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ أُمِّتِی». این حدیث از نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) است. علت اینکه من این حدیث را انتخاب کردم این است که جامعه با آن درگیر است. در واقع اگر این روایت پیاده شود بسیاری از مشکلات اجتماعی حل می شود و بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی رخت بر می بندد، بسیاری از ناملایمات، فقر و بیکاری ریشه کن می شود.

پیامبر اکرم (ص) فرمود: هشت ویژگی است که اگر در کسی باشد «حَشَرَهُ اللهُ مَعَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدٰاءِ وَ الصّٰالِحِینَ». اگر کسی این ویژگی ها را داشت با پیغمبران و جانشینان آنان و با شهدا و صالحین محشور می شود. شما از این بهتر چه می خواهید؟ عزیزان من! بیشتر این هشت ویژگی به مسایل اجتماعی بر می گردد، به برداشتن بار از روی دوش مردم بر می گردد، به رفع نیاز از مردم بر می گردد.

به قول یکی از بزرگان چه خوب است جلد دوم مفاتیح الجنان نوشته شود؛ البته مرحوم شیخ عباس قمی (ره) کلید بهشت را در این کتاب دعا و ذکر نام برده است. یعنی ایشان یک بُعد قضیه را در آنجا آورده که چگونه می توان بهشت رفت. دعای عرفه، دعای کمیل، دعای صباح، مناجات امیرالمؤمنین (ع)، نماز اول ماه و تمام هر چه در مفاتیح جمع شده بُعدِ اول است بعد عبادی و بعد بندگی و ذکر و دعاست. عزیزی که می فرمود باید جلد دوم نوشته شود، می فرماید: اما یک مفاتیح الجنانی می خواهیم در بُعدِ دوم؛ یعنی رفع نیاز از مردم، آب رسانی، عریان پوشاندن و کار برای کسی ایجاد کردن. این در مفاتیح الجنان نیست چون مفاتیح مرحوم حاج شیخ عباس در این مقام نبوده است بلکه در مقام این بوده که دعاها، ذکرها، نمازها و مناجات ها را جمع کند.

ما خیلی مبتلا هستیم. در جامعۀ امروز بیشتر به بُعد اول مقیّد هستند یعنی نماز اول ماه، عمرۀ مستحبی رجب و شعبان، دعای جوشن، شب اول رمضان، شب احیاء.

فراهم کردن توشه برای سفر

«فَقِیلَ وَ مَا هِیَ یَا رَسُولَ اللهِ فَقَالَ مَنْ زَوَّدَ حَاجّاً» اول: کسی که توشه و راه را برای حاجی فراهم کند. کسی که می خواهد مکه برود مقدماتی دارد اما ممکن است نتواند برخی مسایل را خودش تأمین کند. افرادی هستند که هر سال عمره می روند 20 سفر، 30 سفر. همین آدم همسایه ای دارد که نگاه به این پارچه ها می کند، دلش می شکند و اشک می ریزد و می گوید: مگر کربلا برای ما نیست؟! مکه برای ما نیست؟! چه قدر مرحوم مجلسی و دیگران در کتاب روایت آورده اند که اگر شخصی، کسی را تجهیز کرد تا کربلا برود، بگوید من امسال زیارت رفتم، عرفه رفتم، این پول مال شما که همسایۀ من هستی، برادر من هستی، دستت نمی رسد، من همۀ خرجت را می دهم تا کربلا بروی ثوابی که برای این تجهیز هست بیش از آن ثوابی است که خود طرف می رود. روایتش را ببینید؛ فرمود: «مَنْ زَوَّدَ حَاجّاً» کسی که فردی را به مکه و یا زیارت بفرستد و زمینۀ حضور او را در اماکن مذهبی فراهم کند – من سال گذشته مشهد مشرف بودم، یکی از کارهای خوب آستان قدس این بود که افرادی را به روستاهای اطراف مشهد و استان خراسان رضوی و همچنین سایر استان های هم جوار فرستاده بودند تا فقیرترین خانواده ها که رنگ مشهد را ندیده بودند آنها را برای زیارت علی بن موسی الرضا (ع) به مشهد بیاورند. ما افرادی داریم که 80 سفر، 90 سفر مشهد رفته اند ولی کسانی را داریم که می گویند ما نمی دانیم مشهد کجاست. من یک جلسه ای {در جمع مسئولین آستان قدس} رفته بودم برای آنها که حدود 1000 نفر بودند سخنرانی کردم. در آن روز که من رفتم گفتند: مرتب هفته ای هزار نفر می آوریم. بعد جالب بود من گفتم هفته ای هزار نفر که خیلی می شود؟! آن آقایی که مسئول بود گفت: تازه با این طرح، درصد کمی را توانستیم پوشش دهیم. یعنی هنوز چقدر مشهد نرفته و زیارت نرفته است. اصلاً طرف شوکه شده بود وقتی حرم امام رضا (ع) را دیده بود. باورش نمی شد! او که خیلی زور می زد می توانست دو تا نان تهیه کند، یک غذای مختصری فراهم کند، فکر نمی کرد با این هزینه های فعلی بتواند مشهد بیاید.

کسانی که می خواهند با انبیاء محشور شوند – حالا من تعمیم دادم – کسی را که می خواهد زیارت برود تجهیز کنند.

والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته


[1] . یونس، 57.

[2] . بحار، ج93، ص 342؛ مستدرک الوسائل، ج7، ص 428.

[3] . إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَکَّلَ مَلاَئِکَةً بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِین (بحارالانوار، ج 93، ص 253).

[4] . لقمان، 12.

[5] . بقره، 269.

[6] . کنزالعمال، ح 44123؛ (پیغمبر (ص) فرمود)

[7] . وَمَن یُوتَ الحِکْمَةَ فَقَد أوتِیَ خیراً کثیراً (بقره، 269).

[8] . طه، 50.

[9] . امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: الحِکمَةُ ضَالَّةُ الْمؤمِن، فَخُذِ الحِکْمَةَ وَ لَو مِن اَهلِ النّفاق (نهج البلاغه، حکمت 80).

[10] . یَا أحمدُ، إنَّ العَبدَ اِذَا أجَاعَ بَطنَهُ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ عَلّمتُهُ الحِکْمَةَ (بحار، ج 74، ص 28).

[11] . حضرت امیر (ع) می فرماید: رسول الله (ص) در شب معراج از خداوند سؤال کردند که: یَا رَبِّ وَ مَا مِیرَاثُ الصَّوْمِ؟ قَالَ: الصَّوْمُ یُورِثُ الحِکْمَةَ وَ الحِکْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیَقِینَ (مستدرک، ج7، ص 500؛ ارشاد القلوب، ج1، ص 203).

[12] . تفسیر نمونه، ج3: ص 508.

[13] . نساء، 69.

[14] . همان.

[15] . همان، 70.

[16] . بحارالانوار ج 3، ص 106.

[17] . بحارالانوار، ج41، ص 33.

[18] . محجة البیضاء، ج3، ص 143.

[19] . استان دوستان، ج 1، ص 246 به نقل از محجة البیضاء، ج1، ص 224.

[20] . لئالی الاخبار، ج3، ص 226؛ پیغمبر (ص) فرمودند: «مَنْ مَشَی فِی إِصْلاَحِ بَیْنِ امْرَأَةٍ وَ زَوْجِهَا أَعْطَاهُ اللهُ أَجْرَ ألْفِ شَهِیدٍ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ حَقّاً، وَکَانَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ یَخْطُوهَا فِی ذَلِکَ عِبَادَةُ سَنَةٍ قِیَامٍ لَیْلُهَا وَ صِیَامٍ نَهَارُهَا وَمَنْ عَمِلَ فِی فُرْقَةٍ بَیْنَ امْرَأَةٍ وَ زَوْجِهَا کَانَ عَلَیْهِ غَضَبُ اللهِ وَ لَعْنَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الآخِرَةِ وَ کَانَ حَقّاً عَلَی اللهِ تَعَالَی أَنْ یَرْضَخَهُ بِأَلْفِ صَخْرَةٍ مِنْ نَارٍ وَ مَنْ مَشَی فِی فَسَادِ مَا بَیْنَهُمَا وَ لَمْ یُفَرِّقْ کَانَ فِی سَخَطِ اللهِ وَ لَعْنَتِهِ فِی الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ وَ حَرَّمَ اللهُ النَّظَرَ إِلَی وَجْهِه».

[21] . سفینة البحار، ج2، ص 321.

[22] . تحف العقول، ص 35؛ مستدرک الوسائل، ج12، ص 390.

[23] . أنا و کَافِلُ الیتیمِ کهاتَینِ فی الجنةِ إذَا اتَّقَی اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ – وَ اَشَارَ بِاصبَعَیْهِ السَّبَّابَةِ وَ الوُسطَی (مستدرک، ج2، ص 474؛ نورالثقلین، ج 5، ص 597 / 23).

[24] . وسائل الشیعه، ج27، ص 92.

[25] . مجموعه ورام، ج2، ص 111.

[26] . مائده، 48.

[27] . مؤمنون، 61.

[28] . بحارالانوار، ج 32، ص 356.

[29] . ذاریات، 56.