تبیان، دستیار زندگی
حد شناسی در سخنرانی (2)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حد شناسی در سخنرانی (2)

غرور و حدشناسى

غرور

سخنورى كه بالنسبه تحصیل كرده و عالم است، در معرض خطر غرور علمى است... و اگر در سنین جوانى باشد، غرور جوانى نیز ضمیمه آن دو مى‏گردد

از جمله عواملى كه ممكن است در خطیب اثر سوء بگذارد و موجب شود كه در كرسى سخن، حد خود را از یاد ببرد، از مرز خویش تجاوز نماید، و به بلند پروازى گرایش یابد، غرور علمى است. در پاره‏اى از موارد، غرور دگرى ضمیمه غرور علمى مى‏گردد، حدناشناسى را تشدید مى‏كند، و خطیب را از واقع بینى و درك حقیقت باز مى‏دارد.

على (علیه السلام)، ناآگاهى و خود فراموشى افراد مغرور را به مستى تعبیر فرموده و در روایتى كه از آن حضرت نقل شده، چنین آمده است:

یَنْبَغِی لِلْعَاقِلِ أَنْ یَحْتَرِسَ مِنْ سُكْرِ الْمَالِ وَ سُكْرِ الْقُدْرَةِ وَ سُكْرِ الْعِلْمِ وَ سُكْرِ الْمَدْحِ وَ سُكْرِ الشَّبَابِ فَإِنَّ لِكُلِّ ذَلِكَ رِیَاحاً خَبِیثَةً تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُّ الْوَقَارَ (1)؛ سزاوار است انسان عاقل بر حذر باشد از مستى مال، مستى قدرت، مستى علم، مستى مدح، و مستى جوانى، چه، همه این عوامل را بادى است ناپاك، كه عقل را سلب مى‏كند و آدمى را سبكسر و بى‏شخصیت مى‏سازد.

سخنورى كه بالنسبه تحصیل كرده و عالم است، در معرض خطر غرور علمى است. اگر خوب صحبت كند و مورد تحسین مردم قرار گیرد، غرور مدح و تمجید بر آن افزوده مى‏شود و اگر در سنین جوانى باشد، غرور جوانى نیز ضمیمه آن دو مى‏گردد و این سه عامل غرور، مى‏تواند آن چنان مست و غافلش نماید كه حد ناشناس گردد، قدر و ارزش خویش را از یاد ببرد، و در كرسى خطابه، از مرز خود فراتر رود، و موجبات سقوط خویشتن را فراهم آورد.

حد شناسى جوان

از جمله امورى كه لازم است در بحث حدشناسى تذكر داده شود، وظیفه اخلاقى جوانان، در تكریم و احترام پیران و افراد مسن است. این مطلب، در روایات اولیاى دین، با تعبیرهاى مختلف آمده و اكیداً به نسل جوان توصیه شده است.

عن الصادق [علیه السلام] عن آبائه علیهم السلام قال: جَاءَ رَجُلَانِ إِلَى النَّبِیِّ (صلى الله علیه و آله و سلم) شَیْخٌ وَ شَابٌّ فَتَكَلَّمَ الشَّابُّ قَبْلَ الشَّیْخِ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلى الله علیه و آله و سلم) الْكَبِیرَ الْكَبِیرَ (2)؛ امام صادق (علیه السلام)، از آباء خود حدیث نموده كه دو مرد حضور رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شدند. یكى پیر بود و آن دیگر جوان. مرد جوان، پیش از پیر آغاز سخن نمود. پیامبر به وى فرمود: آن كه كبیر است. باید از هر جهت بزرگ باشد، نه فقط از جهت سن. یعنى اول او آغاز سخن نماید.

خطیب اسلامى، كه مربى اخلاق مردم است، در صورتى كه جوان باشد، باید بیش از افراد جامعه این وظیفه را مورد عنایت قرار دهد. اگر در منابر یا مجالس عادى با فرد مسنى مواجه گردد، چنانچه لازم باشد، با وى سخن بگوید یا از جهتى مورد انتقادش قرار دهد، به گونه‏اى حرف بزند كه مراتب احترام و تكریم او محفوظ باشد.

قال صلى الله علیه و آله و سلم: فَإِنَّ تَبْجِیلَ الْمَشَایِخِ مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ لَمْ یُبَجِّلْهُمْ فَلَیْسَ مِنَّا (3)؛ رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: پیران را مورد تعظیم و تكریم قرار دهید، كه بزرگ شمردن آنان، تكریم ذات اقدس الهى است. كسى كه قدر آنان را بزرگ نشمرد، از پیروان مكتب ما نیست.

خلاصه، حدناشناسى خطیب، در كرسى سخن، به هر صورت كه باشد، آثار و عوارض نامطلوبى را در بر دارد. على (علیه السلام)، در یكى از كلمات خود، به پاره‏اى از آن عوارض اشاره فرموده است:

ایاك و كل عمل ینفر عنك حراً و یذل لك قدراً و یجلب علیك شراً و تحمل به یوم القیامه وزراً.(4)؛ بپرهیز از عملى كه آزاد مرد را از تو بیزار مى‏كند، قدر و منزلتت را كاهش مى‏دهد، شرى را به سویت مى‏كشاند، و در قیامت، بار مسؤولیتت را سنگین مى‏كند.

پی نوشت:

(1) غررالحكم، ج66، الموانع المتفرقة؛ مستدرك‏الوسائل، ج11، ص371، 49- باب جملة مما ینبغی تركه...

(2) مشكاةالأنوار، ص168، الفصل السابع عشر فی إكرام الشیوخ؛ مستدرك‏الوسائل، ج8، ص393، 56- باب استحباب إجلال ذی الشیبة

(3) مستدرك‏الوسائل، ج8، ص393، 56- باب استحباب إجلال ذی الشیبة

(4) غررالحكم، ص158