با خدا معامله کنيم (عرفان روح الله 15)
اگر جلسات قبل هم با ما همراه بوديد، حتما ميدانيد که بحث ما درباره ريا و راه علاج آن بود. در اين مقاله نيز امام ضررها و پستي هاي ديگري را براي اين بيماري خطرناک شمرده و راهکارهاي علاج را بيان فرموده و در رابطه با فضيلت و لزوم اخلاص سخن ميگويند:
پس اى عزيز، نام نيك را از خداوند بخواه. قلوب مردم را از صاحب قلب خواهش كن با تو باشد. تو كار را براى خدا بكن، خداوند علاوه بر كرامتهاى اخروى و نعمتهاى آن عالم در همين عالم هم به تو كرامتها مىكند، تو را محبوب مىنمايد، موقعيت تو را در قلوب زياد مىكند، تو را در دو دنيا سر بلند مىفرمايد.
ولى اگر بتوانى با مجاهده و زحمت قلب خود را از اين حب هم بكلى خالص نما، باطن را صفا ده تا عمل از اين جهت خالص شود و قلب متوجه حق گردد، روح بىآلايش شود، كدورت نفس برطرف گردد. حب و بغض مردم ضعيف، شهرت و اسم نزد بندگان ناچيز، چه فايدهاى دارد. فرضا فايده داشته باشد، يك فايده ناچيز جزئى چند روزه است. ممكن است اين حب عاقبت كار انسان را به ريا برساند و خداى نخواسته آدم را مشرك و منافق و كافر كند، اگر در اين عالم رسوا نشود، در آن عالم در محضر عدل ربوبى پيش بندگان صالح خدا و انبياء عظام او و ملائكه مقربين رسوا شود، سرافكنده گردد، بيچاره شود. رسوايى آن روز را نمىدانى چه رسوايى است. سرشكسته در آن محضر را خدا مىداند چه ظلمتها دنبال دارد. آن روز است كه به فرموده حق تعالى كافر مىگويد: «اى كاش خاك بودم. [1] و ديگر فايده ندارد.
تو كار را براى خدا بكن، خداوند علاوه بر كرامتهاى اخروى و نعمتهاى آن عالم در همين عالم هم به تو كرامتها مىكند، تو را محبوب مىنمايد، موقعيت تو را در قلوب زياد مىكند، تو را در دو دنيا سر بلند مىفرمايد
چنانچه در حديث شريف كافى مىفرمايد حضرت امام صادق، عليه السلام، كه پيغمبر فرمود كه «همانا فرشته بالا مىبرد كار بنده را با فرحناكى. پس چون كارهاى نيكوى او را بالا برد، خداى عزّ و جلّ مىفرمايد: قرار بدهيد اين اعمال را در سجّين. همانا اين شخص در اين اعمال فقط مرا نخواسته است. من و تو با اين حال نمىتوانيم سجّين را تصور كنيم، و ديوان عمل فجار را بفهميم، و صورت اين اعمال [را] كه در سجّين است ببينيم. يك وقت حقيقت امر را مىبينيم كه ديگر دستمان كوتاه [است] و چاره منقطع.
اين قدر خيانت مكن بر اين امانت الهى پاك كن آينه قلب را تا نور جمال حق در او جلوه كند، و تو را از عالم و هر چه در اوست بىنياز كند، و آتش محبت الهى در قلب افروخته شده تمام محبتها را بسوزاند كه همه عالم را به يك لحظه آن ندهى، و چنان لذتى ببرى از ياد خدا و ذكر آن كه تمام لذات حيوانى را بازيچه بدانى. اگر اهل اين مقام هم نيستى و اين معانى در نظرت عجيب مىآيد، نعمتهاى الهى را در عالم ديگر كه قرآن مجيد و اخبار معصومين از آنها اطلاع دادهاند، از دست مده، به واسطه جلب قلوب مخلوق براى شهرت چند روزه موهوم، آن همه ثوابها را ضايع مكن، از آن همه كرامات خود را محروم مكن، سعادت ابدى را به شقاوت هميشگى مفروش.
بدان كه مالك الملوك حقيقى و ولى نعمت واقعى، كه اين همه كرامات به ما كرده و اين همه تهيهها براى ما ديده از قبل از آمدن ما در اين عالم، از غذاى لطيف داراى موادّ صالحه مناسبه با معده ضعيف ما و مربى و خدمتگزار با حب جبلى ذاتى كه خدمتش بىمنت باشد و محيط و هواى مناسب و ساير نعم و آلاء ظاهره و باطنه، و اين همه تهيهها ديده در عالم آخرت و برزخ براى ما قبل از رفتن در آنجا، و از ما خواسته است كه اين قلب را براى من يا براى كرامت من خالص كن تا براى خودت نتيجه دهد، خودت فايده ببرى، باز ما گوش ندهيم و نافرمانى كنيم و بر خلاف رضاى او قدم زنيم،
از ما خواسته است كه اين قلب را براى من يا براى كرامت من خالص كن تا براى خودت نتيجه دهد، خودت فايده ببرى، باز ما گوش ندهيم و نافرمانى كنيم و بر خلاف رضاى او قدم زنيم،
چه ظلم بزرگى كرديم و با چه مالك الملوكى ستيزه نموديم كه نتيجهاش ظلم به خود ماست و به سلطنت او لطمهاى وارد نمىشود. از تحت سلطنت و سلطه او خارج نمىشويم، مشرك باشيم يا موحد فرقى براى او نكند، عارف باللّه يا متقى زكىّ النفس باشيم براى خود هستيم، كافر و مشرك باشيم به خود ضرر زديم:فَإنَّ اللَّه غَنِىٌّ عَنِ الْعالَمينَ. (2) همانا خداى بىنياز است از همه مخلوقات.» احتياجى به عبادت ما، به اخلاص ما، به بندگى ما، ندارد، نافرمانى و شرك و دورويى ما به مملكت او لطمهاى وارد نمىكند.
ليكن چون (ارحم الراحمين) است، رحمت واسعه و حكمت بالغهاش اقتضا مىكند كه طرق هدايت و راه خير و شر و زشت و زيبا را به ما بنماياند، و پرتگاههاى راه انسانيت و لغزشگاههاى طريق سعادت را به ما ارائه دهد. خداى تعالى در اين هدايت و راهنمايى، بلكه در اين عبادتها و اخلاصها و بندگيها، بر ما منّتهاى عظيم جسيم دارد كه تا چشم بصيرت و ديده برزخى واقع بين باز نشود نمىتوانيم بفهميم.
منبع:
1. نبا، 40.
2. آل عمران٬ 97.
چهل حديث امام خميني
تهيه و فرآوري: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان