تبیان، دستیار زندگی
برای دعا اول باید رفع موانع کنی تا دعایت مستجاب شود. استغفار، اوّلین مرحله از آداب دعا است. خیلی این مسأله دقیق، ظریف، منظم و طبق آداب دعا است که اوّل با استغفار رفع موانع كن؛ گناهانت که رفت و حجاب‏ها كه از سر راهت برداشته شد، آن وقت تقاضا کن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادامه عوامل مؤثر بر اجابت دعا
دعا

لطفا قسمت اول ؛دوم  را اینجا بخوانید

 شروع دعا با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

اما بحث ما در باب اموری بود که در تأثیرگذاری دعا دخالت دارد. به این معنا که اقتضا را تشدید می‏کند، یا به فعلیت می‏رساند، یا تسریع در اجابت می‏کند. در بین این‏ عوامل، نماز و روزه و وضو و استقبال قبله و... بود كه من آن‏ها را در جلسات گذشته عرض کردم. ما در بعضی از روایات داریم که هر وقت خواستی دعا کنی و از خدا تقاضایی داشته باشی، كلامت را با نام او آغاز كن. روایت دارد: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ): لَا یُرَدُّ دُعَاءٌ أَوَّلُهُ  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»؛[5] یعنی دعایی که بنده اولش را با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» شروع کند، ردشدنی نیست.

1- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ سبب قاطعیت در دعا

در اینجا من فقط اشاره می‏کنم که یک مطلب مشترك در تمام این اموری که سابقاً گفتیم هست و آن این است كه با انجام این كار و رعایت این ادب، انسان به معبودش توجه پیدا می‏کند. خصوصاً دو صفتی که در این عبارت شریف هست و به کار گرفته شده -رحمان و رحیم- خودش دارای خصوصیتی است. گفتن این جمله، آن چیزی را که در دعا رکن است که عبارت از توجه تام به خالق و انقطاع از غیر معبود است، زنده می‏كند. اشاره به «لَا مُؤثّرَ فِی الوُجُودِ إلّا الله» است. این حقیقت را در انسان زنده می‏کند. لذا موجب قاطعیت در دعا می‏شود. یعنی با گفتن این نام خداوند و توجه پیدا كردن به اینكه او رحمان و رحیم است، انسان قاطعانه از او تقاضا می‏كند. یک نوع قاطعیت می‏آورد که انسان از خدا با قاطعیت می‏خواهد و درخواست می‌کند.[6]

2- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ؛نزدیك‏ترین نام به اسم اعظم

نکته دیگری که در خصوص «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» هست، این است كه در میان نام‏های مقدس خدا، بالاترین نامی که نزدیك به اسم اعظم است، همین «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» است.[7] ما در روایات داریم كه نزدیک‏ترین چیز به اسم اعظم، «بسم الله» است.

در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آمده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أقْرَبُ إلَى الإسْمِ الأعْظَمِ مِنْ سَوَادِ العَیْنِ إلَى بَیَاضِهَا»؛[8] حضرت می‏فرماید، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به اسم اعظم خدا از سیاهی چشم به سپیدی آن نزدیک‏تر است. در یک روایت دیگر هست كه از پیغمبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) درباره «بسم الله» سؤال کردند؛ «سُئِلَ عَن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»، حضرت جواب دادند: «اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ الْأَكْبَرِ وَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اسْمِ اللَّهِ الْأَكْبَرِ إِلَّا كَمَا بَیْنَ سَوَادِ الْعَیْنِ وَ بَیَاضِهَا مِنَ الْقُرْبِ».[9] یعنی اسمی از اسامی خداوند بزرگ است و فاصله بین آن و اسم اعظم، به اندازه فاصله میان سیاهی و سپیدی چشم است. این همان مفاد روایت قبلی بود.

3- «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» همان اسم اعظم است

در روایتی از امام صادق (علیه السلام) است که حضرت می‏فرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسْمُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ أَوْ قَالَ الْأَعْظَم‏».[10] دیگر با این روایت، باید گفت كه «بسم الله الرحمن الرحیم» خودِ اسم اعظم است. دعا را با اسم اعظم خدا شروع کن! این معنای این چند روایت است. اینکه در آن روایت داشت که فرمود، دعایی که با «بسم الله» شروع شود رد نمی‏شود، برای همین است. فرض کنید كسی كه می‏خواهد دعا كند، وضو گرفت، نمازش را خواند، بعد از نماز حالا همان آدابی که دارد، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بگوید و بعد تقاضایش را از خدا مطرح کند و آنچه که می‌خواهد را از او بخواهد، چنین کسی دعایش رد نخواهد شد.

در آن روایت كه فرمود: دعایی كه با این نام آغاز شود، بدون پاسخ نخواهد بود؛ جهتش همین است. گویا عبد با نام برتر خدا، با او مواجهه می‏کند و از او تقاضا می‏کند. چون اینجا نام مقدس خداوند مطرح است، دعا رد نمی‏شود.[11] لذا یکی از آداب این است که کسی که می‌خواهد دعا کند، اوّل اسمُ‌اللهِ‌الأعظم را ببرد. روایت آن را خواندم برای این که این را مطرح کنم. «بسم الله» نام خدا است و روایت، از آن تعبیر به اسمُ‌اللهِ‌الأكبر می‏کند.[12]

تأثیر رعایت این آداب در دعا

در این روایاتی كه مطرح شد، بحث نماز، وضو، رو به قبله نشستن و چیزهایی از این قبیل بود. رعایت این آداب کمال تأثیر را در دعا دارد. به این روابطی كه میان این «شرایط و آداب» و «حقیقت و ركن دعا» هست، دقت کنید! همه این‌ها یا در اقتضای دعا شدت ایجاد می‏كند، یا در فعلیت آن مؤثر است و یا در تسریع آن.آآ تعبیر به «لایُردّ» -رد نمی‏شود- که در روایت بود، یعنی اگر اقتضای دعای تو کم است و دعایت «کال» است، این كار، آن اقتضا را تکمیل می‏کند و او را می­رساند؛ اگر دعای تو به فعلیت نرسیده و «خام» است، آن را به فعلیت می‌رساند و می‏پزد؛ اگر هم روی روال عادی بخواهد بیاید، چه بسا بطیئ شود و تو برای به دست آوردنش باید در صف بایستی، رعایت این آداب موجب می‌شود که خدا حاجتت را خارج از نوبت به تو می‏دهد و تسریع در اجابت می‏شود.

کار نیکان را قیاس از خود مگیر!

البته من این را صریح به شما بگویم كه ما چون از اولیای خدا نیستیم، وضع ما این‌طور است. یک وقت اشتباه نکنید![13] بحث اولیای خدا همان روایتی بود که قبلاً خواندم. اولیاء خدا چون رابطه‏شان با خدا، رابطه عاشق و معشوقی است، و روی محبت است، محبوب –خدا- هم که دست‌بردار نیست و دلش می‏خواهد بارها صدای مُحِبّ خود را بشنود، لذا حاجت آن‌ها را زود نمی‏دهد. اگر بنا شود كه اجابت دعای آن‌ها بروز و ظهور سریع داشته باشد، دیگر این صدای «یا الله» شنیده نمی‏شود. آن بحث جدا است. کار نیکان را قیاس از خود مگیر! یک وقت اشتباه نکنید! این‏ها را با هم خَلط نکنید. این‏ها هر کدام مباحثی است كه جای خودش، كاملاً درست و حساب شده است.

- چهار مرتبه «الحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمینَ» گفتن

ما در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) داریم که حضرت فرمود: «مَنْ قَالَ الحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمینَ أرْبَعَ مَرَّاتٍ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلِّ سَلْ تُعْطَهُ»؛[14] یعنی هركه چهار مرتبه بگوید «الحمد لله رب العاالمین» خدا به او می‏گوید بخواه، تا به تو عطا شود! با این روایت در باب آداب دعا یك دری باز می­شود که ما بحث‏های مفصلی در اینجا داریم؛ یک بحث در باب اینکه در باب دعا، چه صفاتی از صفاتِ الله‌تعالی را انسان مطرح کند.

تكرار مُعیّن اذكار و اوراد

یک بحث دیگر، بحث رقم و عدد اذكار است. در این روایت این‌طور داشت که اگر «چهار بار» بگوید «الحمد لله» و بعد از خدا بخواهد، خدا به او می‏دهد. گاهی ما می‏بینیم در باب ادعیه وارد شده كه انسان، مثلاً اگر ده مرتبه «یا الله‌« بگوید، جواب مثبت خواهد داشت. یعنی رقم دَه (10) را ذكر می‏كنند. یا مثلاً گفته می‌شود هفت مرتبه بگوید «یا أرحم الراحمین». این چیزهایی که شنیدید را من مطرح می‏کنم که به ذهن شما نزدیک باشد. در اینجا مثلاً چهار مرتبه دارد، كه «الحمد لله رب العالمین» بگوید. این رقم‏ها مطرح می‏شود.

تكرار نامُعیّن اذكار و اوراد

در بعضی ادعیه هست كه رقم ندارد. حتی در دعاهای مأثور هم این هست و آن‏هایی که اهل دعا هستند، برخورد کرده‏اند. هر دو مورد مطرح است. هم ذكر رقمی مطرح است و هم بی‏رقم. مثلاً در بعضی جاها می‏گوید: وقتی این دعا تمام شد، ده مرتبه بگو «یا الله»، یا هفت مرتبه بگو کذا. هر کدام از این‏ها رقم‏های خاص خودش را مطرح می‏کند. در یک جاهایی هست که تکرار را می‏آورد، اما رقم نمی‏گذارد و سقف برایش تعیین نمی‏كند. مثلاً می‏گوید تا نَفَس داری، بگو «یا رب! یا رب!...»

رابطه مستقیم «اعمال، اذكار، اوقات و اماكن» با «نتیجه دعا»

تمام این‏ها حساب‌شده است و رابطه مستقیم دارد با همین حرف‏هایی که من زدم. چه تأثیر در مقتضی دعا، چه در به فعلیت رساندنش، چه تسریع در اجابت، یعنی بروز و ظهور اثر دعا. این‏ها دقیقاً مؤثر است. بنابر این یک سنخ مسائل در باب دعا هست كه در روایات به آن اشاره شده است. شما اگر بحث دعا را بخواهید به طور کلی مطرح کنید، باید بگویید که در هر دعایی که معقول و مشروع است، مقتضی اجابت هست؛ حالا اگر این دعا در روابط گوناگون قرار بگیرد، چه از نظر عمل ـ‌به این معنا که ما پیش از دعا عملی را انجام دهیم یا ذکری بگوییم‌ـ و چه از نظر زمان و مكان، این‏ها همه بر دعا اثر می‏گذارند.

بنابر این دعا خودش کارآیی دارد، اما این امور كه از آن به «شرایط و آداب دعا» تعبیر می‏كنیم، كارآیی دعا را تقویت می‏كند. در مورد دعاهای غیر مأثور و حتی دعا‏هایی که نسبت به زمان‏ها، مکان‏ها و موقعیت‏های خاص مطرح می‏شود، همین مسائل مطرح است. چند جلسه قبل گفتم كه بحثم كلّی است و می‏خواهم كلّیِ بحث دعا را مطرح كنم. این مطالبی كه شما در معارفمان می‏بینید، بی‏حساب نیست؛ كاملاً حساب شده است. یعنی این‏ها بر دعا اثر می‏گذارند. در روابط گوناگون این‏ها اثر خودشان را دارند.

خصوصیت دعا در ماه مبارك رمضان

اینکه در بین زمان‌های مؤثر بر دعا ماه مبارک رمضان را مطرح می­کنند، جهت خاصّ خودش را دارد. باز در بین لیالی ماه مبارک رمضان، شب قدر را پیش می‏کشند؛ یعنی آن شب دارای خصوصیتی ویژه است و اثر خاصّ دارد. اگر انسان مراقبت نسبت به این امور داشته باشد، دعایش رد نمی‏شود. تعبیر «لایُرَدّ» ـ‌كه در روایت بود‌ـ به این معنا است که توجه به این لحظات خاصّ، مُقتَضَیاتی که در آن دعاها هست را تشدید می‏کند و به فعلیت می‏رساند و بعد هم بروز و ظهورش را سرعت می‏بخشد و در دعا تأثیر می‏کند. واقعاً تأثیر می­گذارد. تازه همه این‏ها را كه گفتم، راجع به اعمال و اذكار و برای قبل از دعا بود.

مراقب باش مغبون نشوی!

اینكه در ماه مبارک رمضان، راجع به قرائت قرآن سفارش می‏شود و روایت هم خیلی صریح بود كه هر یک آیه­اش معادل یک ختم قرآن در اوقات دیگر است. در رابطه با دعا هم از ائمه (علیهم‌السلام) هست كه دعا در این ماه مستجاب است. «مستجاب است» یعنی این زمان خاص، روی دعای تو اثر می‏گذارد. سحرش باشد، شب جمعه­اش باشد، لیلة القدرش باشد، این‏ها همه و همه مؤثر هستند. این را بدانید که خسارت از دست دادن این موقعیت‏ها، برای من و شما کوچک نیست. این را بدان که اگر این فرصت را رهایش کردی، یک سال مغبونی. خیلی صریح بگویم؛ یازده ماه دیگر ـ‌اگر زنده ماندی و موفق شدی‌ـ این فرصت مجدّداً دست خواهد داد. این ادعیه‏ای که وارد شده است را در این اوقات از دست ندهید.

- استجابت دعا بر سر مزار پدر و مادر

اموری که به عنوان آداب و شرایط برای دعا شمرده می‏شود، خیلی زیاد است و من نمی‏خواهم همه آن امور را برشمُرم؛ مثلاً موقع وضو گرفتن و موقع اذان، دعا مستجاب است. این‏ها چیزهای عمومی است. در این مواقع اگر دعا كنید، دعا بُردش بیشتر می‏شود. اما یکی از موقعیت‏هایی که برای اجابت دعا آورده‏اند، این است كه انسان وقتی بر سر مزار اهل قبور رفت دعا كند. آن کسی که پدر و مادرش را از دست داده‏ است، وقتی بر سر مزارشان رفت اگر آنجا دعا کند، دعا آنجا مستجاب می‏شود.

این ربطی به مسجد الحرام و اعتاب مقدسه ندارد. نه خانه خدا است، نه مسجد است؛ هیچ کدام این‏ها نیست. در این مسأله یك نكته دیگر نهفته است و آن همان وجه مشترکی است که من در این مباحث مطرح کردم. وقتی كه به زیارت اهل قبور رفتی، به یاد مرگ می‏افتی و می‏فهمی كه تو هم یک روز باید زیر این خاک‏ها بروی. آن‌وقت می‏فهمی که در نهایت سر و کارت با خدا است. [15]

ما در روایات داریم كه یکی از جاهایی که دعا مستجاب است، آنجایی است که به زیارت اهل قبور و پدر و مادرت می‏روی. حالا انسان‏های دیگر را تو ندیدی، ولی پدر و مادر خودت را که دیدی؛ دیدی که بعد از چند سال زندگی راهشان به اینجا رسید. دیدی چه شد؟! بدان که تو هم می­میری! آن‌وقت به یاد مرگ و قیامت می‏افتی و در آنجا متوجه خدا می‏شوی و صدایت بلند می‏شود كه «ای خدا، مرا ببخش!».

- اولین ادب دعا، رفع موانع به وسیله استغفار

برای دعا اول باید رفع موانع کنی تا دعایت مستجاب شود. استغفار، اوّلین مرحله از آداب دعا است. خیلی این مسأله دقیق، ظریف، منظم و طبق آداب دعا است که اوّل با استغفار رفع موانع كن؛ گناهانت که رفت و حجاب‏ها كه از سر راهت برداشته شد، آن وقت تقاضا کن. تمام این‏ها حساب‌شده بود که در بحث دعا آمده و مطرح شده است. می‏خواستم این را بگویم كه این‏ها بی‏حساب نیست. ما معتقدیم و دو سه جلسه است که این را عرض می‏کنم که این اصلاً جای شبهه ندارد.

توسل به انسان كامل، اكسیر اعظم است.

البته مسأله ارتباط با انسان برتر و از او مدد جستن و دست‏گیری آن‏ها، یک بحث جدایی است. من در دو جلسه گذشته هم به این مطلب اشاره کردم که این، اکسیر اعظم است. ما در ادعیه‏مان هم داریم و آن‏ها هم توسل را رد نمی‏کنند. اما به این شرط که تو دستت را به سوی او دراز کنی. كسی كه دارد غرق می‏شود، انسان كامل به او می‏گوید دست را به من بده! اگر تو دستت را ندهی که نجات پیدا نمی‏كنی. تو دستت را بده، مطمئن باش که او حتماً دست تو را می‏گیرد. اصلاً آن‏ها دستشان را قبل از تو دراز کرده‏اند و می‏گویند دستت را بده! تو باید دست را در دست او بگذاری.


تنظیم برای تبیان گروه حوزه علمیه


[1]. بحارالأنوار     91     96

[2]. این­ بحث‏های سنوات گذشته است كه تکرار نمی‏کنم. دعاهایی كه معقول و مشروع است.

[3]. این‏ها را من در سنوات گذشته بحث کرده‏ام و تکرار نمی‏کنم. چون برای تحقق هر مطلبی اینطور است كه مقتضی باید موجود شود و مانع هم باید برطرف شود. آن بحث دیگری بود كه من قبلاً بحث کردم و دیگر وارد آن بحث نمی‏شوم. بحث ما الآن در این است که با چه اموری این موانع برطرف می‏شود که به این‏ها من اشاره‏ای خواهم كرد.

[4]. این خودش یک بحثی است كه همین الآن به ذهنم آمد. قبلاً من نگفته بودم. اما اشاره­ای کنم خوب است.

[5]. بحارالأنوار     90     313    باب 17

[6]. که من یک وقتی هم بحث کردم راجع به قاطعیت در دعا که خودش از خصوصیات دعا است و آن مباحث را تکرار نمی‏کنم.

[7]. من این‏ها را چون قبلاً بحث کردم، تکرار نمی‏کنم، فقط یك اشاره می‏کنم.

[8]. عدةالداعی      58

[9]. بحارالأنوار     90     225    باب 11

[10]. بحارالأنوار     90     223    باب 11

[11]. چون من یک بحث کلی کردم اول گفتم می‏خواهم همه چه بیاورم این را.

[12]. یک بحث این است كه «الله» نامی است که مستجمع جمیع صفات است. در بین صفات خدا، لفظ جلاله «الله» تمام صفات كمال را دارد. اما اینجا بحث از «بسم الله» است، نه «الله». معلوم می‏شود «بسم الله» نسبت به تمام اسماء الهی، حتی لفظ جلاله «الله»جامعیت دارد.

[13]. چون امشب یکی هم سؤال کرد از من، گفتم دوباره تذكر دهم.

[14]. الدعاء للطبرانی     1     491    جزء الثامن

[15]. حالا خوب شد این به ذهنم آمد که این را بگویم.

[16]. می‏خواست كسی نفهمد. و حتی همسرش هم متوجه نشود.