تبیان، دستیار زندگی
فرمود: بلال، این آیه دیشب به من نازل شد (ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب) ای بندگان من بیایید برای فهمیدن من آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز را فکر کنید. خلقت را بفهمید. همین طور مثل حیوانات نگاه نکنید و رد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه محبوب خدا شویم (قسمت دوم: راسخون چه کسانی هستند)
توسل

قسمت اول را اینجا بخوانید

راسخون چه کسانی هستند؟

هادی دین کیست؟ هادی دین را هم باید کنار شناخت دین بشناسیم. هادی دین آنست که دین به او وحی شده است. به آخرین نفری که دین وحی شده وجود مبارک رسول خداست. خب دین را باید از رسول خدا گرفت بعد از مرگ رسول خدا دین را باید از چه کسی گرفت؟ قرآن می گوید از (راسخون فی العلم) از اهل ذکر، از محسنین، از عالمون، از مومنون. این عناوین مصداقش چه کسانی اند؟ راسخون در علم آن هایی اند که آیه ی شریفه دانششان در طول دانش پروردگار است. (و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم) برادرانم خیلی در این آیات دقت کنید. چه کسانی اند راسخون در علم؟ آن هایی که علمشان با (واو) عاطفه بعد از علم خداست. هیچ آخوند و دانشمندی می تواند بگوید علم من بعد از علم خداست. اگر بگوید که قیامت دهنش را از آتش پر می کنند. راسخوان در علم جمع است، یک نفر نیست. راسخون جمع مذکر و اسم فاعل هم هست. جمع فاعل است. راسخون در علم آن جمعیتی اند که مغزشان آمیخته ی با جهل نیست. چه کسی مغزش آمیخته ی با جهل نیست؟ پیغمبر و دوازده امام. دین را از چه کسی باید گرفت؟ پیغمبر و ائمه. این ها راسخون در علم اند، طبق قرآن. یعنی مصداق غیر از این ها ندارد. هر کسی که مغزش با جهل آمیختگی دارد یک مسئله را می تواند بگوید بلدم، صد میلیون می گوید بلد نیستم. این را نمی گویند راسخون در علم. راسخ در علم، امیرالمومنین است. که در برابر هیچ پرسشی نمی دانم نمی گوید. این ها علمشان را از کجا آورده اند؟ صاحب این قبر مطهر می فرماید، روایت در کتاب شریف کافی جلد اول است. من گاهی که برای زیارت می روم این احساس به من دست می دهد که جایی آمده ام که اگر خدا تا آخر دنیا به من عمر دهد، تمام ارزشها را هم در من جمع کند لیاقت قدم گذاشتن در این حریم را ندارم. این جا آن جاست. این جا حریم ملائکه نیست. حریم الله است. ملائکه مثل شما این جا یک زائر هستند. کاره ای نیستند. ملائکه آنقدر مقام ندارند که به قرب او برسند. این جا مقام قرب خداست. این را بفهمید وقتی حرم می روید. امام هشتم می فرماید: آن چه از گذشته، از آینده، از ما بپرسید، وقتی اراده کنیم جوابتان را بدهیم، اگر بخواهیم که جواب ندهیم که نمی دهیم، اما اگر بنا باشد جواب دهیم. بین ما و بین پروردگار رشته نوری پدید می آید، که ما در آن رشته نور کل گذشته و آینده را می بینیم، جواب سؤال شما را از دیدن آن رشته نور می گوییم. این برای کسی حاصل می شود؟ نه. برای هیچ مرجع تقلیدی حاصل می شود؟ نه. برای هیچ فقیهی حاصل می شود؟ نه. برای هیچ عابدی، ولی از اولیاء خدا غیر از معصوم حاصل می شود؟ نه. راسخون در علم اینانند.

مومنون چه کسانی هستند؟

مومنون چه کسانی هستند؟ باز یک آیه را دقت کنید (و سیری الله عملکم و رسوله و المومنون) سه مقام در طول هم هستند با (واو) عاطفه. الله، رسوله، و المومنون. صد در صد یقین بدانید که این مومنون در این آیه نه امتند، ائمه ی طاهرین هستند. مصادیق اتم ایمانند. قرآن می گوید پرونده ی اعمالتان به همین زودی در معرض دید خدا و پیغمبر و مومنون است. معنی اش این است که روز قیامت بنده و جنابعالی را خدا می خواهد و می گوید عنایت کن من پرونده ی مرحوم را باز کنم، جنابعالی ببینید ارزیابی کنید، خود ما را صد جا می برند ارزیابی. ما را می گذارند ارزیاب اعمال دیگران باشیم؟ بعد هم آیه مال قیامت نیست، (سیری الله) دارد. سر فعل مضارع (سین) دارد. می گوید به همین زودی پرونده ی شما را خدا، پیغمبر و مومنون می بینند. به همین زودی یعنی چه؟ یعنی عملتان را که انجام دادید عمل در معرض دید خدا و پیغمبر و مومنون است. دین را باید از این مومنون گرفت. از این راسخون در علم گرفت. اهل ذکر کیانند؟ اصلا کلمه ی ذکر در آیه به چه معناست؟ (فسئلوا اهل الذکر) ذکر از اسامی قرآن است.

فرمود: بلال، این آیه دیشب به من نازل شد (ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب) ای بندگان من بیایید برای فهمیدن من آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز را فکر کنید. خلقت را بفهمید. همین طور مثل حیوانات نگاه نکنید و رد شوید. رد نشوید

اهل ذکرچه کسانی هستند

اهل ذکر، نمی گوید از قاری قرآن. اهل ذکر، اهل عرب به چه کسی می گوید؟ به فرزند نسبی آدم می گوید اهل. اهل ذکر، یعنی آن کسی که خودش مصداق قرآن است. یعنی شکل دیگر قرآن است. یک شکل قرآن الفاظ روی صفحات است. یک مرتبه ی وجودی قرآن ائمه ی طاهرین هستند. امام حسین قرآن مصداقی است. امیرالمومنین قرآن عینی است. امام مجتبی قرآن عینی است. دین را برای شناختنش با راهنمای دین باید پیوند خورد. والا دین را از غیر این راهنما با این خصوصیات الراسخون، المومنون، اهل ذکر، از کس دیگری بگیرید، پیغمبر می فرماید: عمر روزگار، بین رکن و مقام، در مسجد الحرام، روزه بگیری و نماز بخوانی قیامت چون دین را از غیر از اهلش گرفتی، به رو در آتش جهنم می اندازند تو را، دین باید از راهنمای دین گرفته شود. این جاست که ارزش سفارش پیغمبر بیشتر روشن می شود. (انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی) دین در کل قرآن است، بیان دین در فرهنگ اهل بیت است. (تفقهوا فی دین الله فان الفقه مفتاح البصیرة) وقتی دین شناس شدید، موسی بن جعفر می فرماید: کلید بینایی را دادند دستتان. کلید بصیرت را، کلید روشن نگری را، وقتی آدم روشنگر شود یا به تعبیر قرآن با بصیرت شود، دیگر تا آخر عمرش دوغ را با دوش آب قاطی نمی کند. خرمهره را با فیروزه اشتباه نمی کند. این هایی که خرمهره را با فیروزه اشتباه می کنند خیلی بدبخت اند. چون خرمهره هم دقیقا شکل و رنگ فیروزه است. اما خرمهره الان اگر بخواهند بفروشند کیلویی بیست تا تک تومان بیشتر نمی شود. اما یک ذره فیروزه را می گویند یک میلیون تومان. آن کسی که فیروزه شناس است اگر زیبا ترین خرمهره را که تراشیده باشند و رنگش با فیروزه مو نمی زند، به او بدهند تا نگاه می کند خرمهره را می گوید یک صد کیلویش را می خرم هزار تومان، داری؟ اما یک ذره فیروزه ی اصلی نیشابور را که به او می دهند یک نگاه می کند می گوید آقا، دویست هزار تومان،

وقتی من دین شناس شوم تمام دنیا هم جمع شوند یک راهی غیر دین به من ارائه بدهند، با همه ی رنگ و لعابی که دارد، به من می گویند که این جاده ایست که دویست استاد دانشگاه هاروارد آمریکا رویش کار کرده اند، این جاده ایست که بزرگترین دانشمندان روس رویش کار کرده، می گویم ده هزار تای این جاده را به ده شاهی نمی خرم، راه حضرت رضا را با قطعه قطعه شدنم از دست نمی دهم. چرا خیلی ها بی دین شدند؟ چون دین شناس نبودند. آمدند خرمهره را به جای فیروزه به آنها ارائه کردند، چشمشان را پر کرد، چون دلشان بینا نبود، خرمهره را گرفتند و فیروزه ای که دستشان بود و نمی شناختند دور انداختند.

دو نفر آمدند در خانه ی پیغمبر را زدند. پیغمبر از دنیا رفته بود. یکی که در آن خانه زندگی می کرد، آمد در را باز کرد. چه کار داری؟ گفتند از شگفتیهای زندگی پیغمبر برایمان بگو. گفت من نمی توانم برای شما حرف بزنم، چون تمام زندگی پیغمبر شگفتی بود. گفتند پس یک گوشه اش را بگو. گفت یک شب، شب از نیمه گذشته بود . بلند شد ایستاد به نماز، یک حال عجیبی داشت، در نماز محاسنش، دارد در روایت، روایت را مرحوم فیض نقل می کند، می گوید تمام محاسن پیغمبر خیس شد از گریه. سجده که رفت خیلی گریه کرد. عبادتش تا جایی کشید که در خانه را زدند. یعنی دیگر فجر طلوع کرد. چه کسی بود در را زد؟ بلال. صدای گریه ی پیغمبر را شنید. گفت یا رسول الله وقت نماز صبح است، آمده ام دنبالتان با هم برویم مسجد، اما چه خبرتان است اینقدر گریه کرده اید. خدا که تمام گذشته ی شما و آینده ی شما را به لطف خودش وصل کرده است. چه خبرتان بود امشب؟ فرمود: بلال، این آیه دیشب به من نازل شد (ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب) ای بندگان من بیایید برای فهمیدن من آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز را فکر کنید. خلقت را بفهمید. همین طور مثل حیوانات نگاه نکنید و رد شوید. رد نشوید.

امیرالمومنین می فرماید کل این آسمانها و زمین را که می خواست خلق کند یک ذره مصالح پیشش نبود، نقشه ای نبود، ابزاری نبود، شاغولی نبود، ترازی نبود، هیچ چیز نبود. خودش بود و خودش، اراده کرد به وجود بیاورد بی مصالح، بی ابزار، بی نقشه به وجود آورد. این را فکر کنید تا به خدا برسید. (لآیات لاولی الالباب) بعد پیغمبر فرمود گریه ی شدید دیشبم مال این آیه بود. همش عبادت می کردم و فکر می کردم و عظمت خدا را نگاه می کردم می دیدم این عظمت را هیچ چیز گنجایش ندارد. این چه عظمتی است که بی مصالح این ساختمانی که فاصله ی یک ستاره اش تا یک ستاره ی دیگر، گاهی پانصد میلیون سال نوری است، به وجود آورد. این چه عظمتی است.

"برحمتک یا ارحم الراحمین"


منبع :سایت شیخ حسین انصاری

تنظیم برای تبیان گروه حوزه عمیه