تبیان، دستیار زندگی
روزى امام از پنجره به زمین پوشیده از برف بیمارستان نگریستند و گفتند اگر پزشك اجازه مى‏داد مى‏خواستم قدرى روى این برف‏ها راه بروم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام ومدیریت زمان
امام خمینی

روزى امام از پنجره به زمين پوشيده از برف بيمارستان نگريستند و گفتند اگر پزشك اجازه مى‏داد مى‏خواستم قدرى روى اين برف‏ها راه بروم

اوقات با بركت‏

حضرت على(ع) در وصيت خود به بستگان و تمام كسانى كه توصيه آن امام بدانها مى‏رسد، فرموده‏اند: «اوصيكما و جميع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى بتقوى اللّه و نظم امركم؛(1) من شما را و تمام فرزندان و خاندانم و كسانى را كه اين وصيت نامه به آنان خواهد رسيد به پرهيزگارى و نظم امور خودتان وصيت مى‏كنم.»

امام خمينى كه در نسب و سيره، وارث راستين انبياء و اولياء بود اين دو توصيه اميرالمؤمنين (ع) را به تمام معنا در زندگى فردى،اجتماعى، سياسى، علمى و آموزشى خود به نحو احسن پياده كرد و براى تمامى ساعات شبانه روز خويش برنامه‏اى خاص داشت. مطالعه، عبادت، دعا و نيايش، ملاقات‏ها، رسيدگى به امور مسلمانان جهان، استراحت، اوقات فراغت، امور شخصى و خانوادگى، ارتباط با شخصيتها، حالات عاطفى و برخوردهاى خانوادگى همه برنامه ريزى شده و زمانى روشن و معين داشتند و همين استفاده صحيح و اصولى و حساب شده از اوقات موجب گرديده بود كه امام از تمامى لحظه‏هاى عمر پربركت خويش به نحو شايسته‏اى بهره گيرند. حضرت على(ع) فرموده‏اند: «للمتّقى ثلاث علاماتٍ: اخلاص العمل و قصر الامل و اغتنام المهل؛(2) پرهيزگار سه نشان دارد: اخلاص در عمل، كوتاهى در آرزو و بهره گرفتن از فرصت‏هاى پيش آمده.» و نيز آن امام متقين متذكر گرديده‏اند: «الفرصة تمرّ مرّ السّحاب فانتهزوا فرص الخير؛(3) فرصت همچون ابر مى‏گذرد پس فرصت‏هاى خوب را غنيمت شماريد.» از آنجا كه امام اين دستورالعمل‏هاى ارزشمند را نصب العين خويش قرار داد در كار و تلاش هرگز خستگى را ملاقات نمى‏كردند و همواره مى‏كوشيدند تا انبوهى از فعاليت‏ها با نظم و تدبير و در فرصت‏هاى مقتضى انجام پذيرد، از اين جهت هيچ مسئله‏اى را مشكل نمى‏ديدند و تمامى دشوارى‏ها به نظرشان آسان مى‏آمد. كسى نشنيده است كه ايشان بگويد چنان برنامه‏اى دچار صعوبت بوده و نمى‏توان آن را انجام داد البته در برابر مشكلات ضمن انديشه و تفكر براى گره‏گشايى آنها، با بصيرت كامل به خداوند توكّل داشتند و مدام مى‏گفتند: چيزى نيست ان شاء اللّه بر طرف مى‏گردد.(4)

گام‏هاى منظم‏

امام مقيد بودند سرساعت مقرر از بستر خواب يا استراحت بلند شوند و به امور مربوطه رسيدگى كنند. دقت داشتند در وقت معين غذا بخورند يا بخوابند. اگر كارى داشتند يا با فردى قرارى مى‏گذاشتند به هيچ عنوان زمان وعده را به عقب يا جلو نمى‏افكندند. آن قدر دقيق و منظم بودند كه اگر واقعاً بنا بود براى صرف غذا بيايند با پنج دقيقه تأخير، اهل خانه نگران مى‏شدند و با خود نجوا مى‏نمودند آيا دليل تأخير آقا چه بوده است؟ همه بى اختيار چشم‏ها را متوجه اتاق محل اقامت امام مى‏نمودند تا دليل اين دير كردن را كشف كنند آن وقت مشاهده مى‏نمودند به عنوان نمونه كسى خدمتشان رسيده و سؤالى از ايشان كرده‏اند كه امام براى پاسخگويى لحظاتى با تأخير رسيده‏اند.(5)

از آن ساعت كه امام از بستر خواب بر مى‏خاستند هيچ وقت بدون آينده نگرى و بى برنامه زندگى نكردند. اطرافيان نيز بر اساس دقت و نظم امام، برنامه‏هاى خود را منظم مى‏نمودند و مى‏دانستند چه موقعى نزد آقا بروند، خود را مهيّا مى‏نمودند كه درست زمان استراحت آقا ايشان را زيارت كنند. به هيچ عنوان اجازه نداشتند هنگام عبادت، مطالعه و امور ديگر به محضر امام بروند. امام در آن موقع مقيد بودند حدود بيست دقيقه قدم بزنند و اين ورزش را هنگام صبح و عصر انجام مى‏دادند. در اين هنگام افراد مى‏توانستند نزد امام بروند سؤالى بكنند، جوابى بشنوند و احوال ايشان را جويا شوند.(6)

پياده روى و قدم زدن امام مشهور است و از ايّام نوجوانى آن را ترك نكرده‏اند، در دوران جوانى اغلب روزها همراه دوستان قدم زنان به سوى باغ‏هاى اطراف قم مى‏رفتند و ضمن تفريح سالم و نشاط بخش و مشاهده طراوت و سرسبزى طبيعت و شكوفايى گياهان، با يكديگر مباحثه مى‏كردند. بيشتر ايام تا بعدازظهر بيرون بودند و از هواى باز و سالم استفاده مى‏نمودند. در ايام جوانى بين طلبه‏ها و ديگر اقشار رواج يافته بود كه حاج آقا روح اللّه هر روز صبح زود بعد از اقامه نماز و تعقيبات تا طلوع آفتاب جنب خانه خود يا در زمين‏هاى پشت باغ مشغول قدم زدن هستند. خانه امام در محله يخچال قاضى قم واقع بود كه در مجاورت آن باغ انار و انجير قرار داشت.

ايشان پس از كسب اجازه از صاحب باغ در فصول تابستان و زمستان صبح‏ها در اين باغ و زمين هموار بعد از آن تا طلوع خورشيد قدم مى‏زد.(7)

امام خمینی

در قيام 15 خرداد 1342 ه. ش كه امام را مأموران رژيم پهلوى دستگير نمودند و به تهران بردند ايشان را مدت نوزده روز در محلى نگه داشتند سپس به مدت بيست و چهار ساعت به يك سلول انفرادى انتقال دادند كه خود امام در اين باره فرموده‏اند: طول آن اتاق چهار قدم و نيم بود و من طبق روال همه روزه‏ام سه تا نيم ساعت در آنجا قدم زده‏ام و بدين گونه ايشان در چنين فضاى محبوس، كوچك و تاريكى با برنامه ريزى دقيق ورزش خود را چون هميشه انجام دادند و چنين محدوديت و حصرى مانع آن نگرديد.(8)

امام در هنگام انجام همين فعاليت به ظاهر جزئى و كم اهميت چندين كار ديگر را انجام مى‏دادند: به سلامتى خود فكر مى‏كردند، تجديد قوا مى‏نمودند، برخى روزنامه‏ها و جرايد را از نظر مى‏گذرانيدند، ذكر مى‏گفتند و براى برخى امور انديشه نموده و برنامه ريزى مى‏كردند.

يكى از اشخاصى كه در نجف اشرف با امام در ارتباط بود از نظر وضع مزاجى دچار مشكلاتى شد و به كوشش عده‏اى از دوستان براى معالجه به انگلستان رفت. دكتر معالج پس از بررسى‏هاى لازم گفت وى بيمارى خاصى ندارد امّا به دليل مطالعه زياد دچار فشار روانى و مغزى زيادى شده و اين عارضه بر اندام‏هاى ديگر چون قلب، ريه، كبد، استخوان و... اثر منفى گذاشته است. ذهن و فكر هم استراحت مى‏خواهد و چون اين امكان برايش فراهم نگردد كار ديگر اعضاء را دچار اختلال مى‏كند. بهتر است كمتر كار فكرى كنيد و هر روز پياده روى بنمائيد. هرچه قدر بيشتر راه برويد، حالتان مساعد شده و سلامتى خود را زودتر باز مى‏يابيد. وى مى‏گويد چون به نجف رفتم و اين ماجرا را براى امام بيان كردم ايشان نحوه تشخيص پزشك و شيوه درمان او را، تحسين نمودند و گفتند بسيار خوب است چون نظرشان را جويا شدم، پرسيدم آقا شما حاضريد صبح‏ها در خدمتتان باشم و با هم راه برويم؟ فرمودند: كار خوبى است گفتم: پس اجازه مى‏دهيد فردا ماشين بياورم؟ فرمودند صبر كنيد فردا به شما مى‏گويم: فردا شب كه خدمتشان رفتم، فرمودند من قدم زدن را آغاز كرده‏ام، پرسيدم كجا؟ جواب دادند: روى پشت منزل محل اقامت و آنجا روزى نيم ساعت پياده روى مى‏كنم! اين ماجرا مربوط به سه دهه قبل است و چون ايشان به پاريس رفتند اين روش را قطع نكردند. آية اللّه اشراقى(ره) گفته است: به آقا گفتيم پليس فرانسه ناراحت است و نگران آن هستند كه مبادا در هنگام قدم زدن شما نتوانند امنيت لازم را برايتان فراهم سازند. امام فرمودند: آنها به وظيفه خود عمل كنند و من هم كارم را انجام مى‏دهم و دست از برنامه روزانه قدم زدن خود برنداشتند.(9) يكى از نويسندگان معاصر مى‏گويد هنگامى كه امام دچار ناراحتى قلبى شدند و ايشان را از قم به تهران آوردند و در بيمارستان قلب بسترى كردند، روزى امام از پنجره به زمين پوشيده از برف بيمارستان نگريستند و گفتند اگر پزشك اجازه مى‏داد مى‏خواستم قدرى روى اين برف‏ها راه بروم. اصرار امام را بر پياده روى مى‏دانستم ولى چون در سال 1347 ه.ش به نجف رفتم و خدمت ايشان رسيدم مشاهده كردم حياط خانه ايشان بيش از بيست متر مربع مساحت ندارد چگونه امام در آن فضاى كوچك در چنين هواى گرمى به قدم زدن مى‏پردازد تا آن كه متوجه شدم براى عملى شدن اين برنامه از پشت بام استفاده مى‏كنند.(10) البته سقف بام‏هاى نجف به گونه ‏اى ساخته شده كه به خانه‏هاى مجاور راه ندارد، زيرا اطرافش ديوار است. معمولاً برخى دعاها را در اوقاتى كه قدم مى‏زدند مى‏خواندند و لعن و سلام زيارت عاشورا را در اين حال زمزمه مى‏نمودند.


تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه

منبع پاسدار اسلام >> شماره ( 282 ) نویسنده : غلامرضا گلى زواره‏


پى‏نوشت‏ها:

1. نهج البلاغه، نامه 47.

2. غررالحكم و درالكلم، حديث 737.

3. نهج البلاغه، حكمت 21.

4. روزنامه اطلاعات، شماره 21745.

5. پابه پاى آفتاب، ج 1، ص 115.

6. مجله سروش، شماره 476.

7. امام خمينى در آيينه خاطره‏ها، على دوانى، ص 56.

8. مجله پاسدار اسلام، شماره 24، آذر 1362، خاطرات محمد بروجردى، ص 61.

9. پابه پاى آفتاب، ج 3، ص 264 - 263.

10. امام خمينى در آينه خاطره‏ها، ص 57 - 56.