تبیان، دستیار زندگی
«باید همه ما كوشش كنیم. دانشگاه كوشش كند، دانشگاه‌های دینی كوشش كنند، دانشگاه‌های علمی شما كوشش كنند انسان درست كنند، همه دنبال این باشد، انسا. اگر انسانیت را استثنا بكنید، یك فردی درست بكنید دانشمند، یك طبیبی كه بهتر از همه اطبای دنیاست اگر این وجهه انسا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
امام خمینی در روایت علامه جعفری
9d'eg ,9a1j
«بايد همه ما كوشش كنيم. دانشگاه كوشش كند، دانشگاه‌هاي ديني كوشش كنند، دانشگاه‌هاي علمي شما كوشش كنند انسان درست كنند، همه دنبال اين باشند،  اگر انسانيت را استثنا بكنيد، يك فردي درست بكنيد دانشمند، يك طبيبي كه بهتر از همه اطباي دنياست اگر اين وجهه انساني نداشته باشد، مضر است...

امام كسي است كه فرموده است: من در عمرم جز از خداوند متعال از كسي نترسيده‌ام. اين است كه ايشان از قدرت شخصيتي با اهميتي برخوردار بوده‌اند و همين اقتدار باعث شده بود كه حوادث روزگار از دوران مدرسي در حوزه علميه قم تا ساليان آخر زندگاني ايشان كه پر از تلاطم هاي سخت بوده است، نتوانسته بود تزلزلي در آن شخصيت به وجود بياورد

در اينجا مي‌خواهم به يك نكته بسيار مهم اشاره كنم و آن اين است كه ثبات روحي و قدرت شخصيتي كه ايشان در اوج مرجعيت و مطرح بودن در جوامع امروزي داشت، مي‌‌تواند براي كساني كه مي‌خواهند در آينده متصدي مقام مرجعيت شوند، هشدار دهنده و ارائه طريقي با اهميت بوده باشد كه در مراجع گذشته عالم تشيع همواره مراعات شده است. بايد دانست كه اين مقام حساس يك حرفه معمولي نيست كه هر كسي بتواند با فرا گرفتن مقداري از اصول و قواعد و مسائل، شايسته تصدي آن باشد.

هر فقيه و حديث شناس آگاه كه از فقه الحديث برخوردار بوده باشد، مي‌داند كه مضمون روايت بسيار معروف «و اما من كان من الفقهاء صائنالنفسه، حافظا لدينه، مخالفا لهواه، مطيعا لامر مولاه، فللعوام ان يقلدوه» بالاتر از مضمون موثقه عبدالله بن ابي يعفور درباره عدالت است كه اتيان واجبات و ترك محرمات و اتصاف به ستر و عفاف را براي عدالت بيان مي‌نمايد. يعني عدالتي كه در شرايط تقليد آمده است عدالت را در آن حدي از تقوي معرفي مي‌نمايد كه خويشتن داري و مخالفت با هوي را به اضافه آنچه كه در موثقه عبدالله بن ابي يعفور آمده است، شرط تقليد معرفي مي‌كند.

**اين بيت بسيار پرمعنا را در نظر بگيريم كه مي‌گويد:

تكلف گر نباشد خوش توان زيست

تعلق گر نباشد خوش توان مرد

سادگي و بي‌پيرايگي در زندگي، يكي از بهترين دلايل معرفت انساني به معناي حيات است آرايش و پيرايش و تصنع در ارائه شخصيت به تنهايي مي‌تواند جهل آدمي را به حقيقت حيات و شخصيت و رشد كمال آن به خوبي اثبات نمايد. ما در طول تاريخ، هيچ شخصيت رشد يافته‌اي را سراغ نداريم كه در صدد برآيد به وسيله تصنع در زندگي، تجسمي صحيح از شخصيت خود را در دلهاي مردم نصب نمايد. استغناي ذات آدمي، شخصيت را در مرتبه‌اي از رشد قرار مي‌هد كه هرگز تن به آرايش خويستن با پديده‌هاي چشمگير براي اهل دنيا نمي‌دهد. خنده طبيعي ، گريه طبيعي، نگاه طبيع، رفتار طبيعي، رويارويي ساده و ناب با انسانها كه بندگان خداوندي هستند، همه و همه كشف از استغناي شخصيت آدمي مي‌نمايد. اين حالت روحي در امام (ره) مورد اتفاق نظر همه كساني بود كه ايشان را ديده بودند.

****

 در روحانيت هم ممكن است يك روحاني كشور را نجات بدهد و ممكن است يك روحاني يك كشور را به هلاكت برساند.»

نظر امام درباره همه علوم اين است كه آنها را دو بعدي مي‌دانند: بعد الهي و بعد مادي خالص، اين نظريه را در مورد علوم چنين مطرح نموده‌ايد: «بايد همه ما كوشش كنيم. دانشگاه كوشش كند، دانشگاه‌هاي ديني كوشش كنند، دانشگاه‌هاي علمي شما كوشش كنند انسان درست كنند، همه دنبال اين باشد،  اگر انسانيت را استثنا بكنيد، يك فردي درست بكنيد دانشمند، يك طبيبي كه بهتر از همه اطباي دنياست اگر اين وجهه انساني نداشته باشد، همين طبيعت مضر است... قضيه كسب نيست، قضيه علاج انساني و الهي است. يك طبيب مي‌تواند معالجه‌اش الهي باشد، مي‌شود معالجه‌اش طاغوتي و شيطاني باشد» و يا «نقش دانشگاه در هركشوري ساختن انسان است. ممكن است از دانشگاه انساني خارج شودكه يك كشور را نجات بدهد، ممكن است يك انسان درست بشود كه كشور را به هلاكت برساند، اين نقش مهم از دانشگاه مي‌باشد.

مقدرات هر كشوري به دست دانشگاه و آنهايي كه از دانشگاه بيرون مي‌آيند، هست. بنابراين دانشگاه بزرگترين موسسه موثر در كشور بوده و بزرگترين مسئوليت‌ها را هم دانشگاه دارد... همين مطلب در روحانيت هم هست. روحانيت هم نقش دارد، در روحانيت هم ممكن است يك روحاني كشور را نجات بدهد و ممكن است يك روحاني يك كشور را به هلاكت برساند.»

«فرق بين دانشگاه‌هاي غربي و دانشگاه‌هاي اسلامي بايد در آن طرحي باشد كه اسلام براي دانشگاه‌ها طرح مي‌كند. دانشگاه‌هاي غربي به هر مرتبه‌اي هم كه برسند، طبيعت را ادراك مي‌كنند، طبيعت را مهار نمي‌كنند براي معنويت. اسلام به علوم طبيعي نظر استقلالي ندارد، تمام علوم طبيعي به هر مرتبه‌اي كه برسند، باز آن چيزي كه اسلام مي‌خواهد نيست. اسلام طبيعت را مهار مي‌كند براي واقعيت و همه را رو به وحدت و توحيد مي‌برد. تمام علومي كه شما اسم مي‌بريد و از دانشگاه‌هاي خارجي تعريف مي‌كنيد، و تعريف هم دارد، اينها يك ورقه از علم است آن هم يك ورقه نازكتر از همه اوراق.... تعليمات اسلامي تعليمات طبيعي نيست، تعليمان رياضي نيست، همه را دارد، لكن اينها مهار شده با توحيد. برگرداندن همه طبيعت و همه ظلل‌هاي ظلماني به آن مقام نوراني كه اخر، مقام الوهيت است. بنابراين بايد اين معنا كه علوم (ما از آنها هم تمجيد مي‌كنيم - تعريف مي‌كنيم، هم علوم طبيعي هم علوم مادي، لكن آن خاصيتي كه اسلام از اينها مي‌خواهد در غرب از آن خبري نيست) ... مهار شود به علوم الهي و برگشت به توجيه بكند.

******مطالب مرتبط *******

امام خميني(ره) به روايت علامه جعفري

جایی که امام خندید


منبع: خبرگزاری فارس

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه