تبیان، دستیار زندگی
ولایت فقیه، جایگاه مهندسى نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیرى از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسى‌ترین و محورى‌ترین مفهوم و معناى ولایت‌فقیه است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاخصه های مکتب سیاسی امام خمینی در کلام مقام معظم رهبری
'e'e ,'fbd'( ,1g(1j

عامل مهم تسلیم‌ناپذیرى و ایستادگى ملت ایران در راه پُر افتخار خود، فلسفه‌ى سیاسى و مكتب سیاسى امام است، كه ملت ما از بن دندان به آن اعتقاد دارند. دشمنان انقلاب چاره‌یى ندارند جز این‌كه با فلسفه‌ى امام، با مكتب امام و با شخصیت امام - كه همچنان زنده و پایدار است - دشمنى كنند تا بتوانند این ملت را به خیال خود به عقب‌نشینى و تسلیم در مقابل خودشان وادار كنند.

شاخصه اول

مكتب سیاسى امام داراى شاخصهایى است. من امروز چند خط از خطوط برجسته‌ى این مكتب را در این‌جا بیان مى‌كنم. یكى از این خطوط این است كه در مكتب سیاسى امام، معنویت با سیاست در هم تنیده است. در مكتب سیاسى امام، معنویت از سیاست جدا نیست؛ سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام كه تجسم مكتب سیاسىِ خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال مى‌كرد؛ حتّى در مبارزات سیاسى، كانون اصلى در رفتار امام، معنویت او بود. همه‌ى رفتارها و همه‌ى مواضع امام حول محور خدا و معنویت دور مى‌زد. امام به اراده‌ى تشریعى پروردگار اعتقاد و به اراده‌ى تكوینىِ او اعتماد داشت و مى‌دانست كسى كه در راه تحقق شریعت الهى حركت مى‌كند، قوانین و سنت‌هاى آفرینش كمك گار اوست. او معتقد بود كه: «وللَّه جنود السّماوات و الأرض و كان اللَّه عزیزاً حكیما». امام قوانین شریعت را بستر حركت خود مى‌دانست و علائم راهنماى حركت خود به‌شمار مى‌آورد. حركت امام براى سعادت كشور و ملت، بر مبناى هدایت شریعت اسلامى بود؛ لذا «تكلیف الهى» براى امام كلید سعادت به‌حساب مى‌آمد و او را به هدفهاى بزرگِ آرمانى خود مى‌رساند.

شاخص دوم،

اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم كرامت انسان، هم تعیین‌كننده بودن اراده‌ى انسان. در مكتب سیاسى امام، هویت انسانى، هم ارزشمند و داراى كرامت است، هم قدرتمند و كارساز است. نتیجه‌ى ارزشمندى و كرامت داشتن این است كه در اداره‌ى سرنوشت بشر و یك جامعه، آراء مردم باید نقش اساسى ایفا كند. لذا مردم‌سالارى در مكتب سیاسى امام بزرگوار ما - كه از متن اسلام گرفته شده است - مردم‌سالارىِ حقیقى است؛ مثل مردم‌سالارى امریكایى و امثال آن، شعار و فریب و اغواگرىِ ذهنهاى مردم نیست. مردم با رأى خود، با اراده‌ى خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب مى‌كنند؛ مسؤولانِ خود را هم انتخاب مى‌كنند. لذا دو ماه از پیروزى انقلاب نگذشته بود كه امام اصل نظامِ برآمده‌ى از انقلاب را به رأى مردم گذاشت. شما این را مقایسه كنید با رفتارى كه كودتاگران نظامى در دنیا مى‌كنند، رفتارى كه حكومتهاى كمونیستى مى‌كردند، و رفتارى كه امروز امریكا مى‌كند. امروز امریكا بعد از  اشغال نظامى عراق هنوز به مردم این كشور اجازه نمى‌دهد كه بگویند براى حكومتِ خود چه چیز و چه كسانى را مى‌خواهند. . در مكتب سیاسى امام رأى مردم به معناى واقعى كلمه تأثیر مى‌گذارد و تعیین كننده است. این، كرامت و ارزشمندى رأى مردم است. از طرف دیگر امام با اتكاء به قدرت رأى مردم معتقد بود كه با اراده‌ى پولادین مردم مى‌شود در مقابل همه‌ى قدرتهاى متجاوز جهانى ایستاد؛ و ایستاد. در مكتب سیاسى امام، مردم‌سالارى از متن دین برخاسته است؛ از «امرهم شورى بینهم» برخاسته است؛ از «هو الّذى ایّدك بنصره و بالمؤمنین» برخاسته است. ما این را از كسى وام نگرفته‌ایم. عده‌یى مى‌خواهند وانمود كنند كه نقش مردم در اداره‌ى حكومتها را باید غربى‌ها بیایند به ما یاد بدهند! غربیها خودشان هنوز در خم یك كوچه گرفتارند! همین امریكایى‌ها و همین مدعیان دمكراسى، دیكتاتورهایى از قبیل محمد رضاى پهلوى را - كه سى‌وپنج سال در این مملكت دیكتاتورى مطلق داشت و قبل از او پدرش حدود بیست‌سال در این كشور دیكتاتورى كرد - در آغوش گرفتند و پشتیبانى كردند و از آنها حمایت كردند. اینها طرفدار دمكراسى‌اند؟! دروغ مى‌گویند. هر كس مى‌خواهد دمكراسى اینها را ببیند، به عراق برود. برود رفتار آنها را با مردم مظلوم افغانستان ببیند. برود دمكراسىِ امریكایى را از حمایت بى‌دریغ امریكا از شارونِ جنایتكار ببیند. دمكراسى آنها این است؛ ما از اینها دمكراسى یاد بگیریم؟! اینها براى انسان نقش و ارزش قائلند؟ شما ببینید امروز در فلسطین چه فجایعى دارد اتفاق مى‌افتد. آیا فلسطینى‌ها انسان نیستند؟ آیا صاحب سرزمین خود نیستند؟ آیا حق ندارند رأى و عقیده داشته باشند؟ امروز زشت‌ترین و فجیع‌ترین رفتار در فلسطین و عراق و افغانستان - و قبل از این در بسیارى از مناطق دیگر - دارد صورت مى‌گیرد؛ آن وقت همان كسانى كه این رفتارهاى زشت را انجام مى‌دهند، خجالت نمى‌كشند و ادعاى دمكراسى مى‌كنند! رئیس جمهور امریكا وقیحانه ادعا مى‌كند كه رسالت گسترش دمكراسى در دنیا و خاورمیانه بر دوش او سنگینى مى‌كند! دمكراسى آنها را در زندانهاى امثال ابوغریب - كه در عراق و گوانتانامو كم هم نیستند - مردم دنیا دارند مى‌بینند. این، دمكراسى و حقوق بشر آنهاست! بسیار غافلانه است اگر كسى در داخل جوامع ما و در میان امت اسلامى خیال كند كه غربى‌ها باید بیایند به ملتهاى ما دمكراسى و مردم‌سالارى یاد بدهند! ما توقع داریم گویندگان و نویسندگانى كه از انصاف برخوردار هستند، طورى حرف نزنند و طورى ننویسند كه گویى امروز آنها دارند به مردم ما پیام مردم‌سالارى مى‌دهند. مردم‌سالارى را امام آورد؛ مردم‌سالارى را انقلاب آورد. در كشورى كه در طول قرنهاى متمادى، جز در برهه‌هاى بسیار كوتاه - كه مثل یك لحظه گذشته است - معناى رأى و اراده‌ى مردم را نمى‌دانستند (ما در طول عمر خود چشممان به صندوق رأى نیفتاده بود! براى رأى مردم ایران كسى ارزش قائل نبود و دیكتاتورها در تمام دوران حكومتِ خود بیشترین بى‌اعتنایى را به مردم ما مى‌كردند) امام و انقلاب و نظام اسلامى ما مردم‌سالارى را آورد. عده‌یى طورى حرف مى‌زنند كه گویا ما تازه داریم وارد میدان مردم‌سالارى مى‌شویم! این بى‌انصافى نیست؟ این چشم بستن بر روى حقیقت نیست؟

مكتب سیاسى امام این خیر و استقلال و عزت و ایمان را براى همه‌ى امت اسلامى و همه‌ى بشریت مى‌خواهد؛ این رسالتى است بر دوش یك انسان مسلمان. البته تفاوت امام با كسانى كه براى خود رسالت جهانى قائلند، این است كه مكتب سیاسى امام با توپ و تانك و اسلحه و شكنجه نمى‌خواهد ملتى را به فكر و به راه خود معتقد كند.

شاخص سوم

از شاخصهاى مكتب سیاسى امام، نگاه بین‌المللى و جهانىِ این مكتب است. مخاطب امام در سخن و ایده‌ى سیاسى خود، بشریت است؛ نه فقط ملت ایران. ملت ایران این پیام را به گوش جان شنید، پایش ایستاد، برایش مبارزه كرد و توانست عزت و استقلال خود را به‌دست آورد؛ اما مخاطب این پیام، همه‌ى بشریت است. مكتب سیاسى امام این خیر و استقلال و عزت و ایمان را براى همه‌ى امت اسلامى و همه‌ى بشریت مى‌خواهد؛ این رسالتى است بر دوش یك انسان مسلمان. البته تفاوت امام با كسانى كه براى خود رسالت جهانى قائلند، این است كه مكتب سیاسى امام با توپ و تانك و اسلحه و شكنجه نمى‌خواهد ملتى را به فكر و به راه خود معتقد كند. امریكایى‌ها هم مى‌گویند ما رسالت داریم در دنیا حقوق بشر و دمكراسى را توسعه دهیم. راه گسترش دمكراسى، كاربرد بمب اتم در هیروشیماست؟! توپ و تانك و جنگ‌افروزى و كودتاگرى در امریكاى لاتین و آفریقاست؟! امروز هم در خاورمیانه این همه دغل بازى و فریبگرى و ظلم و جنایت به چشم مى‌خورد. با این وسایل مى‌خواهند حقوق بشر و رسالت جهانى‌شان را گسترش دهند! مكتب سیاسى اسلام فكر درست و سخن نوى خود را با تبیین در فضاى ذهن بشریت رها مى‌كند و مثل نسیم بهارى و عطر گلها در همه‌جا مى‌پیچد. كسانى كه شامه‌ى درستى داشته باشند، آن را استشمام مى‌كنند و از آن بهره مى‌برند؛ همچنان‌كه امروز در بسیارى از كشورهاى دنیا بهره‌ى آن را برده‌اند. فلسطینى‌ها مى‌گویند ما حیات دوباره و بیدارى خود را از پیام امام گرفته‌ایم؛ لبنانى‌ها مى‌گویند ما پیروزى خود بر ارتش رژیم صهیونیستى و اخراج صهیونیست‌ها را از مكتب امام درس گرفته‌ایم؛ مسلمانها در هر نقطه‌ى دنیا - جوانهاى مسلمان، روشنفكران مسلمان، نخبگان مسلمان - فتوحات فكرى خود در میدانهاى سیاسى را برخاسته و برآمده‌ى از مكتب فكرى امام مى‌دانند؛ توده‌هاى امت اسلامى با نام اسلام احساس عزت مى‌كنند؛ این همان نگاه بین‌المللىِ مكتب امام به مسائل بشر است؛ مخصوص دنیاى اسلام هم نیست؛

ولایت فقیه، جایگاه مهندسى نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیرى از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسى‌ترین و محورى‌ترین مفهوم و معناى ولایت‌فقیه است

شاخصه چهارم

شاخص مهم دیگر مكتب سیاسى امام بزرگوار ما پاسدارى از ارزشهاست، كه مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسأله‌ى ولایت‌فقیه روشن كردند. ولایت فقیه - طبق قانون اساسى ما - نافى مسؤولیت‌هاى اركان مسؤول كشور نیست. مسؤولیت دستگاه‌هاى مختلف و اركان كشور غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسى نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیرى از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسى‌ترین و محورى‌ترین مفهوم و معناى ولایت‌فقیه است. بنابراین ولایت‌فقیه نه یك امر نمادین و تشریفاتىِ محض و احیاناً نصیحت‌كننده است - آن‌طورى كه بعضى از اول انقلاب این را مى‌خواستند و ترویج مى‌كردند - نه نقش حاكمیت اجرایى در اركان حكومت دارد؛ چون كشور مسؤولان اجرایى، قضایى و تقنینى دارد و همه باید بر اساس مسؤولیتِ خود كارهایشان را انجام دهند و پاسخگوى مسؤولیتهاى خود باشند. نقش ولایت‌فقیه این است كه در این مجموعه‌ى پیچیده و در هم تنیده‌ى تلاشهاى گوناگون نباید حركت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسدارى و دیده‌بانىِ حركت كلى نظام به سمت هدفهاى آرمانى و عالى‌اش، مهمترین و اساسى‌ترین نقش ولایت‌فقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسى اسلام و از متن دین فهمید و استنباط كرد؛ همچنان‌كه در طول تاریخ شیعه و تاریخ فقه شیعى در تمام ادوار، فقهاى ما این را از دین فهمیدند و شناختند و به آن اذعان كردند. البته فقها براى تحقق آن فرصت پیدا نكردند، اما این را جزو مسلّمات فقه اسلام شناختند و دانستند؛ و همین‌طور هم هست. این مسؤولیتِ بسیار حساس و مهم، به نوبه‌ى خود، هم از معیارها و ضابطه‌هاى دینى و هم از رأى و خواست مردم بهره مى‌برد؛ یعنى ضابطه‌هاى رهبرى و ولایت‌فقیه، طبق مكتب سیاسى امام بزرگوار ما، ضابطه‌هاى دینى است؛ مثل ضابطه‌ى كشورهاى سرمایه‌دارى، وابستگى به فلان جناح قدرتمند و ثروتمند نیست. آنها هم ضابطه دارند و در چارچوب ضوابطشان انتخاب مى‌كنند، اما ضوابط آنها این است؛ جزو فلان باند قدرتمند و ثروتمند بودن، كه اگر خارج از آن باند باشند، ضابطه را ندارند. در مكتب سیاسى اسلام، ضابطه، اینها نیست؛ ضابطه، ضابطه‌ى معنوى است. ضابطه عبارت است از علم، تقوا و درایت. علم، آگاهى مى‌آورد؛ تقوا، شجاعت مى‌آورد؛ درایت، مصالح كشور و ملت را تأمین مى‌كند؛ اینها ضابطه‌هاى اصلى است برطبق مكتب سیاسى اسلام. كسى كه در آن مسند حساس قرار گرفته است، اگر یكى از این ضابطه‌ها از او سلب شود و فاقد یكى از این ضابطه‌ها شود، چنانچه همه‌ى مردم كشور هم طرفدارش باشند، از اهلیت ساقط خواهد شد. رأى مردم تأثیر دارد، اما در چارچوب این ضابطه. كسى كه نقش رهبرى و نقش ولى‌فقیه را بر عهده گرفته، اگر ضابطه‌ى علم یا ضابطه‌ى تقوا یا ضابطه‌ى درایت از او سلب شد، چنانچه مردم او را بخواهند و به نامش شعار هم بدهند، از صلاحیت مى‌افتد و نمى‌تواند این مسؤولیت را ادامه دهد. از طرف دیگر كسى كه داراى این ضوابط است و با رأى مردم كه به‌وسیله‌ى مجلس خبرگان تحقق پیدا مى‌كند - یعنى متصل به آراء و خواست مردم - انتخاب مى‌شود، نمى‌تواند بگوید من این ضوابط را دارم؛ بنابراین مردم باید از من بپذیرند. «باید» نداریم. مردم هستند كه انتخاب مى‌كنند. حق انتخاب، متعلق به مردم است. ببینید چقدر شیوا و زیبا ضوابط دینى و اراده‌ى مردم تركیب یافته است؛ آن هم در حساس‌ترین مركزى كه در مدیریت نظام وجود دارد.

شاخصه پنجم

آخرین نكته‌یى كه به‌عنوان شاخصه‌ى مكتب سیاسى امام عرض مى‌كنم، مسأله‌ى عدالت اجتماعى است. عدالت اجتماعى یكى از مهمترین و اصلى‌ترین خطوط در مكتب سیاسى امام بزرگوار ماست. در همه‌ى برنامه‌هاى حكومت - در قانونگذارى، در اجرا، در قضا - باید عدالت اجتماعى و پُر كردن شكافهاى طبقاتى، مورد نظر و هدف باشد. این‌كه ما بگوییم كشور را ثروتمند مى‌كنیم - یعنى تولید ناخالص ملى را بالا مى‌بریم - اما ثروتها در گوشه‌یى به نفع یك عده انبار شود و عده‌ى كثیرى هم از مردم دستشان خالى باشد، با مكتب سیاسى امام نمى‌سازد. پُر كردن شكاف اقتصادى در بین مردم و رفع تبعیض در استفاده‌ى از منابع گوناگون ملى در میان طبقات مردم، مهمترین و سخت‌ترین مسؤولیت ماست. همه‌ى برنامه‌ریزان، قانونگذاران، مجریان و همه‌ى كسانى كه در دستگاه‌هاى گوناگون مشغول كار هستند، باید این را مورد توجه قرار دهند و یكى از مهمترین شاخصهاى حركتِ خود به‌حساب آورند.


منبع:

بیانات مقام معظم رهبری در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى(ره) 14/03/1383

فرآوری سید مهدی موسوی