معرفی استادی برای سلوک عرفانی
اشاره
انسان دردمندي كه انبان بزرگ ابهامهاي خود را گشوده و چشم انتظار دستورالعمل است، از اين دستورالعملها چه بهرهاي در نظر دارد؟ آيا جز اين است كه ميخواهد پس از يافتن راه، حركت كند و پس از گرفتن دستور، اجرا نمايد؟ اگر اين گونه نيست و قصد عمل وجود ندارد، آگاهي از اين بيهوده است. كسي كه آهنگ حركت ندارد،چرا بيجهت، وقت و فكر و نشاط خود را صرف يافتن و آموختن نقشه مسير كند؟ همان بهتر كه در بيخبري بماند؛ زيرا دانستن، مقدمه انجام دادن است و عمل، نتيجه علم.
1. دانستن براي عمل
امام اميرالمؤمنين فرمود:
)ثَمَرَه العِلمِ العَمَلُ بِهِ (؛1
ميوه دانش، به كار بستن آن است.
عالم رباني، حضرت آيت الله بهجت در اين باره ميفرمايد:
جماعتي هستند كه وعظ و خطابه و سخنراني را كه مقدمه عمليّات مناسبه ميباشند، با آنها معامله ذي المقدمه ميكنند؛ ]آن را هدف نهايي ميدانند، نه مقدمه هدف[ كانّه دستور اين است كه بگويند و بشنوند؛ براي اينكه بگويند و بشنوند، و اين اشتباه است. تعليم و تعلّم، براي عمل مناسب است و استقلال ندارند.2
اين هشدار اوّليه، از آن رو است كه گمان نشود «علم» به تنهايي كافي است. به دست آوردن علم و شناخت نقشه مسير، آغاز راه است نه پايان راه، بنابر اين هر كس بايد تصميم بگيرد «آنچه ياد ميگيرد، انجام دهد» و بر اين تصميم، صادق و استوار باشد.
عارف رباني، حضرت آيت الله بهجت در دستورالعملهاي خود به طالبان حقيقت بر اين قانون الهي بسيار تأكيد ميورزد:
آيا ميدانيد كه هر كه عمل كرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم ميفرمايد؟
2. ميداني؛ عمل كن
كسي كه بنا دارد با يافتن دستور عمل، برنامه زندگي خود را تنظيم كرده و پيش برود، در معرض اين سؤال قرار ميگيرد: آيا در مواردي كه به وظيفه آگاهي داشتهاي و «به يقين» ميدانستي چه چيز تو را به سمت كمال پيش ميبرد، عمل كردهاي كه اكنون در پي دستور جديد هستي؟ «گزارههاي يقيني ما» براي آغاز حركت كافي است و عمل به همين گزارهها، صداقت ما را در ادعايمان و تصميممان روشن ميكند. نقل شده است نقش انگشتر مبارك امام حسين عليه السلام اين جمله بود:عَلِمتَ فَاعمَل3دانستي؛ پس عمل كن.
اميرالمؤمنين عليه السلام ميفرمايد:
عَلَي العالِمِ أَن يَعمَلَ بِما عَلِمَ، ثُمَّ يَطلُبَ تَعلُّمَ ما لَم يَعلَم4
بر عالم است آنچه را ميداند به كار بندد، سپس به دنبال دانشي رود كه نميداند.
انّكُم إلَي العَمَلِ بِما عَلِمتُم أَحوَجُ مِنكُم إلي تَعَلُّمِ ما لَم تَكونوا تَعلَمون
شما به عمل كردن آنچه ميدانيد، نيازمندتريد، تا آموختن آنچه نميدانيد.
باز، سخني از حضرت آيت الله بهجت را از نظر ميگذرانيم:
آقاياني كه طالب مواعظ هستند، از ايشان سؤال ميشود: آيا به مواعظي كه تا به حال شنيدهايد، عمل كردهايد يا نه؟.... آيا اگر عمل به معلومات ، اختياراً ، ننمايد، شايسته است توقّع زيادتي معلومات؟5
هر كس براي آينده تصميم گرفته است آنچه ياد ميگيرد، انجام دهد، به گذشته بازگردد كه تاكنون چه ياد گرفته است و به همان عمل كند. هر كس اعتراف دارد كه علم، مقدمه عمل و عمل، نتيجه علم است، انبوه مقدمات بينتيجهاي را كه فراهم آورده است، به نتيجه برساند.
راه خداوند است (يا مَن سَبيلُهُ واضِحٌ لِلمُنيبين)6 نبايد توقع داشته باشيم استادي خبير، توصيه ويژهاي براي ما صادر كند كه هيچ پيامبر و امام و عالمي آن را بيان نفرموده و در هيچ كتاب و دفتري سابقه نداشته است.
3. فقط هر چه ميداني عمل كن؛ نميداني، عمل نكن
بزرگان علم و عمل توصيه كردهاند آدميان براي حركت خود، مسيري مطمئن و مستحكم انتخاب نمايند و همه عمل خود را بر مدار «علم و يقين» تنظيم كنند؛ يعني تا هنگامي كه از «صحت» و نيز «فايده يا ضرورت» كاري مطمئن نشدهاند، به آن اقدام ننمايند. اقدام به كار، بدون ايمان و اطمينان به آن، زبانههاي تزلزل، ترديد و دودلي را در وجود ما شعلهورتر ميسازد؛ پس هر چه ميدانيم «صحيح و مفيد» است و فقط هر چه ميدانيم «صحيح و مفيد» است عمل كنيم.
امام صادق عليه السلام:
العامِلُ عَلي غَيرِ بَصيرَه كَالسّائِرِ عَلي غَيرِ الطَّريقِ، فَلايزيدُهُ سُرعَه السَّيرِ إلّا بُعداً ؛ 7
كسي كه بدون بينش عمل كند،همچون كسي است كه در بيراهه رود، چنين كسي هر چه تند رود، از راه دورتر ميافتد.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله:
مَن عَمِلَ عَلي غَيرِ عِلمٍ، كانَ ما يُفسِدُ أكثَرَ مِمّا يُصلِح؛8
كسي كه بدون علم، عمل كند، آنچه خراب ميكند، بيش از آن است كه درست ميكند.
باز هم سخناني از عالم بزرگوار حضرت آيت الله بهجت: آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت در ما راه نخواهد داشت. اين عزم، اگر در بنده ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، أولي به توفيق و ياري خواهد بود.9
خداوند، توفيق مرحمت فرمايد كه آنچه را ميدانيم، زير پا نگذاريم و آنچه نميدانيم توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود؛ نباشيم از آنها كه گفتهاند:
پي مصلحت مجلس آراستند نشستند و گفتند و برخاستند10
خداشناس، مطيع خدا ميشود و سر و كار با او دارد. آنچه ميداند موافق رضاي اوست، عمل مينمايد، و در آنچه نميداند، توقف مينمايد تا بداند. و آن به آن، استعلام مينمايد و عمل مينمايد يا توقف مينمايد. عملش، از روي دليل، و توقّفش، از روي عدم دليل.11
ملتفت باشيد. خيلي احتياط بكنيد. احتياط شما هم فقط در همين است كه از يقين تجاوز نكنيد.12
4. عمل كني، مييابي
«عمل به آنچه ميدانيم»، يك تأثير بسيار مهم و شگفتانگيز به دنبال دارد و آن «روشن شدن مجهولات و مشتبهات» ما است.
همان گونه كه مطالعه، مباحثه و حضور در مجلس درس، از راههاي تحصيل علم محسوب ميشوند، يكي از راههاي كسب و افزايش علم، «عمل به معلومات» است. در آيات و روايات، به صراحت و با زبانهاي مختلف، بر اين واقعيّت تأكيد شده است كه: عمل، نور دانشي جديد فرا راه انسان ميتاباند و مسير حركت او را روشن ميكند.
در قرآن كريم آمده است:
)يا أيُّهَا الَّذين آمنَوا، إن تَتَّقُوا اللهَ يَجعَل لَكُم فُرقاناً(13؛
اي مؤمنان! اگر تقواي الهي پيشه كنيد، خداوند براي شما فرقان ]=قدرت تشخيص حق از باطل[ قرار ميدهد.
)وَ الَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا(14؛
كساني كه در راه ما مجاهدت و كوشش نمايند، محقّقاً به راههايمان هدايتشان ميكنيم.
)اتَّقُوا اللهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ الله(15؛
تقواي الهي پيشه كنيد و خداوند شما را ميآموزاند.
)وَ إن تُطيعوهُ تَهتَدوا(16
اگر خدا را اطاعت كنيد، هدايت خواهيد يافت.17
روايات نوراني پيشوايان معصوم عليهم السلام نيز اين حقيقت درخشان را چنين بيان داشته است:
امام صادق عليه السلام:
العِلمُ مَقرونٌ إلَي العَمَلِ، فَمَن عَلِمَ عَمِلَ، وَ مَن عَمِلَ عَلِمَ؛18
علم و عمل به هم بسته شدهاند؛ هر كس بداند، عمل كند و هر كس عمل كند، بداند.
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم:
مَن عَمِلَ بِما يَعلَمُ وَرَّثَهُ (عَلَّمَه) اللهُ عِلمَ ما لَم يَعلَم؛19
هر كس به آنچه ميداند عمل كند، خداوند،آنچه را ندانسته به او ميآموزد.
امام صادق عليه السلام: مَن عَمِلَ بِما عَلِمَ كُفِيَ ما لَم يَعلَمُ؛20
هر كس به آنچه ميداند عمل كند، از آنچه نميداند كفايت شود.
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم:
ما أَخلَصَ عَبدٌللهِ عزَّوَجَلَّ أَربَعينَ صَباحاً إلاّ جرت يَنابيعُ الحِكمه مِن قَلبِهِ عَلي لِسانِهِ ؛ 21
هيچ بندهاي براي خدا چهل روز خالص نگردد، مگر آنكه چشمههاي حكمت از قلبش بر زبانش جاري شود.
عارف رباني، حضرت آيت الله بهجت در دستورالعملهاي خود به طالبان حقيقت بر اين قانون الهي بسيار تأكيد ميورزد:
آيا ميدانيد كه هر كه عمل كرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم ميفرمايد؟
آن چيزهايي را كه ميداند اگر عمل كند، آن چيزهايي را كه نميداند ميفهمد... وقتي به آنها عمل كردي، روشن ميشود. به همان دليلي كه اينها را براي شما روشن كرد، آنهاي ديگر را هم روشن ميكند.22 استاد، علم است و معلّم، واسطه است. عمل به معلومات بنماييد و معلومات را زير پا نگذاريد، كافي است.23
مجهولات ما هر چند فراوان و چشمگير، به منزله نيمه خالي ليوان است و نبايد تمام توجه ما را به خود جلب كند. بخشي از اين ليوان پر است كه بايد از آن بهره جست. اين، كليد زرّين نجات از سرگرداني و تحيّر است. تزلزل و ترديد، توقف ايجاد ميكند و در مقابل، ايمان، حركت و نشاط، ميآفريند. با دانستن اين حقيقت تابناك، به دارايي علمي و يقين موجود خود توجه ميكنيم و با نهايت ايمان و اطمينان پيش ميرويم، نه اين كه با تمركز در كانون مجهولات و مشتبهات، به تحيّر و توقّف مبتلا شويم. انسان (با استفاده از سرمايه علمي خود) ميتواند در صعود به قله كمال يك لحظه هم متوقّف نشود؛ به شرط اين كه از اين دارايي علمي استفاده كند:
علم 1 ? عمل 1 ? علم 2 ? عمل 2? علم 3 ? عمل 3
5. عمل نكني، نمييابي
كسي كه بناي عمل ندارد، بايد بداند كه قابليت هدايت ندارد. كسي كه نميخواهد برود، نميتواند نقشه كل مسير را درك كند. علم و آگاهي، يكباره حاصل نميشود. نبايد براي به دست آوردن همه مجهولات، اصرارِ بيهوده ورزيد. تربيت و تكامل انسان، تدريجي و وابسته به عمل است. با عمل كردن و پيش رفتن ظرفيت انسان براي فهم افزايش مييابد24 امام صادق عليه السلام فرمود:
العَمَلُ وِعاهُ الفَهمِ ؛25
عمل، ظرف (و زمينهساز) فهم است.
بنابراين كسي كه عمل نميكند، نبايد توقع فهم و هدايت داشته باشد؛ زيرا ظرفيت لازم را ندارد.26 آنچه ميدانيد عمل كنيد، و در آنچه نميدانيد احتياط كنيد تا روشن شود، و اگر روشن نشد، بدانيد كه بعضي معلومات را زير پا گذاشتهايد. طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است. قطعاً مواعظي را كه شنيدهايد و ميدانيد، عمل نكرديد وگرنه روشن بوديد.27 اگر ديد باز هم توقف دارد، بداند ، به طور يقين ، بعضي از معلومات را زير پا گذاشته است. كفشش ريگ دارد؛ خوب دقت نكرده كه اين ريگ را خارج كند.28
پس قاعده هدايت الهي اين گونه است: كسي كه عمل كند، حتماً هدايت ميشود؛ ولي كسي كه بناي عمل ندارد، هدايت نميشود.
6. خطر از دست دادن يافتهها
كسي كه عمل نميكند، علاوه بر اين كه از به دست آوردن علم محروم ميشود، با يك خطر سهمگين نيز مواجه است كه از دست دادن يافتهها است. همان طور كه با عمل به يقينيات امور مشتبه يقيني ميشود عمل نكردن به يقينيها امور يقيني مشتبه ميگردد. آن كس كه به حقيقتي دست يافته است، بايد با عمل خود، شكرگزار اين نعمت باشد وگرنه آن را از دست خواهد داد. آنكس كه عمل نميكند، در وجود خود، ابهام و ظلمت ميآفريند؛ يعني پس از اين كه به صحت، حقانيت يا فايده كاري يقين يافت، دوباره در آن ترديد ميكند.
اين فرايند را ميتوان اين گونه بيان كرد: كسي كه ميداند و خلاف دانسته خود عمل ميكند از دلخواه خود پيروي كرده است. او در حقيقت نتوانسته است از هواي نفس خود دست بردارد و «خوب» را بر «خوش» ترجيح دهد. اين ضعف و ناتواني در مخالفت با خواهش نفس، بسيار ناموجّه و در نظر شخص، بيدرنگ محكوم است. انسان، براي نجات از اين محكوميت، به توجيه حركت خود ميپردازد و با فلسفه بافي و استدلالتراشي، در حق جلوهدادن تصميم خود و نجات از عذاب وجدان ميكوشد. همين تلاش نامبارك، آرام آرام چهره حقيقت را غبارآلود كرده و ترديد ميآفريند. در اين موقعيت، شخص، بافتههاي خود را باور و يافتههاي خود را از دست داده و از مسير هدايت گمراه شده است.
)وَ لاتَتّبِعِ الهَوي فَيُضِلَّكَ عَن سَبيلِ الله( ؛29
از خواسته دل پيروي مكن كه تو را از راه خدا گمراه ميكند.
اميرالمؤمنين عليه السلام:
من اتبع هواه اعماه و أصمه و أذله و أضله ؛30
هر كس از دلخواه خود متابعت نمايد، ]اين متابعت يا هواي نفس[ او را كور و خوار و گمراه ميكند.
آفه العقل الهوي31
آفت عقل، هواي نفس است.
بر پايه روايات، پيروي از خواهشهاي نفس و عمل نكردن به حق، ابزار ادراكي و قدرت تشخيص آدمي را از كار مياندازد. همين هشدار ،گويا و صريح ، در نهج البلاغه چنين آمده است.
لاتجعلوا علمكم جهلاً و يقينكم شكّا، اذا علمتم فاعملوا، و إذا تيقنتم فأقدموا32
علم خود را به جهل، و يقين خود را به شك تبديل نكنيد. هر گاه دانستيد، عمل كنيد و هر گاه يقين كرديد، اقدام نماييد.
دانستن و عمل نكردن، گونهاي از نفاق است كه به از دست دادن باور ميانجامد. با از دست دادن باور و فراهم آمدن ترديد، استحكام و اطمينان زندگي از بين ميرود و انسان در صحنهاي سراسر حيرت و ظلمت قرار ميگيرد.
ذهب الله بنورهم و تركهم في ظلمات لايبصرون33
خداوند، نور منافقان را ميزدايد و آنها را در تاريكيها چنان رها ميكند كه هيچ نميبينند.
يخرجونهم من النور الي الظمات34
]خدا[ آنان را از نور، به سوي تاريكيها بيرون ميبرد.
يادآوري: توجّه فراوان به مجهولات و بزرگنمايي گزارههاي متزلزل، اغلب برخاسته از كوتاهي و ناتواني در انجام وظايف مسلّم و مسؤوليتهاي قطعي است. كسي كه به وظايف خود پايبند نيست، براي توجيه سستي و كوتاهي خود به دنبال بهانه ميگردد، و چه بهانهاي بهتر از «نميدانم» ؟ با اين بهانه، تا مدتي ميتوان در پيشگاه خود و جامعه سرافراز باشد. سيد شهداي انقلاب اسلامي، آيت الله بهشتي مي نويسد:
تمايل به بيبندوبار زيستن، زمينه قبول هر مطلب جدي را ،هر قدر هم روشن و مستدل باشد، در ما ضعيف كرده يا از بين برده است. گويي دوست داريم همواره در حال شك باقي بمانيم، مبادا گرفتار وظيفه شويم.. اين بيماري واگير يعني رواج سفسطه و وسواس در يك جامعه، كه نتيجه مستقيم آن، رواج شكهاي بيهدف و غير تحققي است، جامعه را با خطر بزرگي روبهرو ميكند؛ خطر بيمسلكي. در چنين جامعهاي، به زحمت ميتوان چهارتا آدم هم فكر پيدا كرد. به محض اين كه چهار نفر دور هم جمع شدند، آن قدر از اين طرف و آن طرف، در كارشان وسواس و سفسطه و شكهاي بياساس نفوذ ميكند كه قابل توصيف نيست. در اين چنين جامعهاي، ديگر نه وحدتي پيدا ميشود و نه مسلكي پا ميگيرد. وقتي جامعهاي بيمسلك شد، به راحتي و بدون مقاومت قابل توجه، برده ديگران ميشود، به همين سبب، يكي از برنامههاي مؤثر استعمارگران در سرزمينهاي استعمار زده، شك پراكني و مبارزه با ايمان به هر نوع مسلك سازنده و مؤثر است.35
پس استقبال از شكّ و سؤال پيش از پرداختن به آگاهيها و باورها، اغلب براي رهايي از قيد تعهد و فرار از سختي مسؤوليت است. كسي كه بناي انجام وظيفه و اداي تكليف دارد، از مسلّمات آغاز ميكند و در ميانه امواج سهمگين ترديد، به گزارههاي يقيني چنگ ميزند.
انسان، هميشه مكلّف است، هر چند ميان انبوه مجهولات قرار گيرد و نميتواند از دايره مسؤوليت خارج شود، هر چند محدوديتهاي فراوان او را احاطه كند. اين امانت سنگين بر دوش او باقي است؛ زيرا خدا او را صاحب اختيار و اراده آفريده است.
آيت الله بهجت:
ما از عهده تكليف خارج نميشويم؛ بلكه بايد از عمل نتيجه بگيريم و محال است عمل ما بينتيجه باشد و نتيجه، از غير عمل حاصل شود.36
نوشته : محمد نوري
تنظیم رضایی گروه حوزه علمیهپینوشتها:
ـــــــــــــــــــــــ
1 . غرر الحكم، ح4624.
2 . به سوي محبوب، ص35.
3 . ارشاد القلوب، ص151.
4 . غرر الحكم، ح6196.
5 . به سوي محبوب، ص39.
6 . مصباح كفعمي، ص257؛ مفاتيح الجنان، دعاي جوشن كبير.
7 . امالي صدوق، 343.
8 . محاسن، 324.
9 . به سوي محبوب، ص23.
10 . همان، ص 40.
11 . همان، ص46.
12 . همان، ص72.
13 . سوره انفال: 29.
14 . سوره عنكبوت: 69.
15 . سوره بقره: 282.
16 . سوره نور: 54.
17 . اين آيات نيز به اين مضمون اشاره دارد: «وَ مَن يُؤمن بِاللهِ يَهدِ قَلبَه» (سوره تغابن: 6)، «ذلِكَ الكِتابُ لاريبَ فيه هُديً للمتقين» (سوره بقره: 2) «وَاعبُد رَبَّكَ حتّي يَأتِيك اليَقينُ» (سوره حجر: 99)، «فَأَمّا مَن أعطي وَ اتَّقي وَ صَدَّقَ بِالحُسني فَسَنُيَسِّرُهُ لِليُسري... إنَّ عَلَينا لَلهُدي» (سوره ليل: 5-12) ؛ لَئِن شَكَرتُم لأزيدَنَّكُم» (سوره ابراهيم: 7). «وَ مَن يَتّقِّ اللهَ يجعل لَهُ مَخرجاً وَ يَرزُقهُ مِن حَيثُ لايَحتَسِب» (سوره طلاق: 2 و 3)؛ «وَالَّذينَ اهتَدَوا زادَهُم هُدي» (سوره محمد: 17)؛ «اتَّقُوا اللهَ و آمِنوا بِرَسولِهِ يُؤتِكُم كِفلَينِ مِن رَحمَتِه وَ يَجعَل لَكُم نوراً تَمشونَ بِهِ» (سوره حديد: 28)؛ «إنَّ الَّذينَ آمنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ يَهديهِم رَبُّهُم بِإيمانِهِم.» (سوره يونس: 9)؛ «فَليَستَجيبوا لي وَ ليُومِنوا بي لَعَلَّهُم يَرشُدونَ (سوره بقره: 186).
18 . منيه المريد، ص181.
19 . حليه الاولياء،ج10؛ اعلام الدين، ص301.
20 . توحيد، ص416؛ ثواب الاعمال، ص161.
21 . ميزان الحكمه، ح4805
22 . به سوي محبوب، ص39.
23 . همان، ص56.
24 . شبيه اين قانون در آموزش فنون، هنرها و حرفهها نيز وجود دارد؛ تا هنگامي كه آموختههاي تئوري به عمل، تجربه و تمرين گره نخورد، دريافت كاملي از آنها به دست نميآيد.
25 . اعلام الدين، ص96.
26 . مربيان بزرگ، بر اساس همين قاعده در تربيت انسان به نحو تدريجي اقدام ميكنند. آيت الله بهجت ميفرمايد: «بعضيها ميخواهند معلّم را تعليم نمايند كيفيت تعليم را از متعلّمين ياد بگيريد!» (به سوي محبوب، ص35).
27 . به سوي محبوب، ص28.
28 . همان، ص78.
29 . سوره ص: 27.
30 . غرر الحكم، ح9168.
31 . غرر الحكم، ح3925.
32 . نهج البلاغه، ح274.
33 . سوره بقره: 17.
34 . سوره بقره: 257.
35 . ايدئولوژي اسلامي، ص13.
36 . به سوي محبوب، ص37.