تبیان، دستیار زندگی
عارف بیدآبادى, راه و روش نوى در عرفان شیعى بنیان گذارد هنوز پس از گذشت چند قرن كه از درگذشت او مى گذرد, در كشورهاى اسلامى مرید دارد. راه و روش سلوكى او, بر باطن قرآن و ادعیه امامان, بنا شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

براق معراج شهود
شهود

عارف بيدآبادى, راه و روش نوى در عرفان شيعى بنيان گذارد هنوز پس از گذشت چند قرن كه از درگذشت او مى گذرد, در كشورهاى اسلامى مريد دارد. راه و روش سلوكى او, بر باطن قرآن و ادعيه امامان, بنا شده است.

او, شريعت را بُراق معراج شهود مى دانست. حب و ولايت چهارده معصوم, زاد راه او بود و مقام كردن در بيت ولايت اهل بيت قلّه آرمان او بود. در شيوه عرفانى وى, ظواهر مكتب و عمل به آن, گذرگاه شهود حقايق و رسيدن به لقاست و ساختار و ساختمان اين شيوه را سنت پيامبر و اهل بيت تشكيل مى دهد.

طريقه سلوكى آقا محمد بيدآبادى, همچنان برقرار است. هرچند, هيچ گاه شاگردان و پيروان مكتب او, خود را در معرض قطبيت و مريدبازى قرار نمى دهند.

بيدآبادى خطاب به سالكان طريق حق, در باب مراقبه و محاسبه نفس, مى گويد:

(اى عزيز! در خبر است كه نمى باشد هيچ كس از متقيان و رستگاران, تا آن كه به حساب نفس خود, نپردازد و خوردنى و نوشيدنى و پوشيدنى خود را بداند كه از كجاست و چراست و چه مقدار است.

و مروى است كه: مقيد سازيد نفسهاى خود را به محاسبه و مملوك گردانيد به مخالفت, تا امن توانيد شد از عذاب خدا و بتوانيد رسيد به ثواب وى. بدرستى كه عازم جازم آن كسى است كه در بند دارد نَفْس خود را به مراقبه .

پس اى عزيز! سزاوار است نَفَس به نَفَس, به خطاب و عتاب نَفْس پردازى, پيش از آن كه غنيمت فرصت از دست برود. پس نَفْس را مخاطب ساخته بگو: اى نَفْس, اين روز جديد كه آمده, مانند آن روز است كه گذشته و بر گفتار و كردار تو شاهد است. دى, قدرش نداشتى, امروز بدان و در آن كارى بكن كه به كار آيد و طريقى كن كه دريغ خوردن در آن نباشد .

 و بدان كه هر نَفَسى از انفاس و هر حسى از حواس و هر قوتى از قواى تو و هر عضوى از اعضاى تو جوهرى است جليل القدر و گوهرى است, بى بدل .)1

وجود دستورالعملها در سنت علمى و عملى حوزه, بويژه پس از آقا محمد بيدآبادى نشانگر آن است كه نوعى بازگشت به جامعيت تشيع در همه حوزه هاى معرفتى پديد آمده و در سده هاى اخير, شكل گرفته است. چون دستورالعمل نويسى در سده هاى ميانى, كم تر مورد توجه محافل حوزوى قرار داشته و علماى بزرگ, بيش تر, در اين سده ها روى كندوكاو در فقه و دانشهاى وابسته به آن وقت مى گذارده اند.

پس از آقا محمد بيدآبادى, بيش تر عارفان, در شعاع و پرتو مكتب او حركت كرده اند.

فرازهاى مهم دستورالعملها

فرازهاى مهم دستورالعملهاى ياد شده را در سه رويكرد كلى: تمشيت نفس, تقرب به خدا و پيوند با ديگران, مى توان دسته بندى كرد كه نسبت به يكديگر ترتب دارند.

الف. تمشيت نفس:

براساس داده هاى عرفانى اين دستورالعملها, يادِ مرگ, نقش كليدى در كسبِ همتِ عالى انسانى دارد.2

از ياد مرگ نبايد غافل بود و خود را بايد آماده آن كرد.3 غفلت از مرگ, دنياپرستى را به دنبال دارد كه ريشه همه گناهان است. انسان لازم است اين متاع قليل را بشناسد و در ملكوت به تفرج بپردازد.4 بردبارى و پايدارى در برابر دنيا, راحتى روز واپسين را به دنبال دارد.5

پس لازم است انسان از شيفتگى و دل مشغولى به دنيا پرهيز كند6و از لذتها و خوشيهاى بازدارنده آن دست بكشد7 و عمق درياى دنيا را درك كند.8

بازدارنده مهم در راه ادراك حقيقت دنيا, نفسانيت است و راه نجات از اهريمن نفس, خودشناسى است. در اين راه, ذكر و فكر, راهنماى مناسبى خواهد بود.9

راه خوشايند براى معرفت, كم خورى, كاستن از استراحت و خواب است, تا جنبه حيوانيت در انسان كم تر شود.

در نقطه مقابل, براى تقويت روحانيت, دو چيز لازم است:

اول. حزن قلبى براى وصول مطلوب.

دوم. استمرار ذكر و فكر. ذكر و فكر, دو بال معرفت هستند.10

راه عرفان, شناخت زواياى نفس است11 و كشيك آن.12 در صورت سستى نفس در انجام كارها و وظيفه ها, بايد آن را تنبيه كرد و آن را به نيكيها آراست و نبايستى به حال خودش رها كرد.13

بايد از نفس حساب كشيد, چون نتيجه مشاركت تن و جان, بهشت برين و رسيدن به سدرةالمنتهى است و نتيجه نبود مشاركت, عذاب جهنم است.14

بايسته است كه انسان مؤمن, از پگاه تا شامگاه, با نفس خود برخورد كند و او را مخاطب قرار دهد كه هان اى نفس! مرا جز همين لحظه هاى زندگى زودگذر سرمايه اى نيست. كسالت, استراحت و ولنگارى نمى تواند مفتاح سعادت باشد.15

هر صبح و شام, لازم است انسان گذشته خود را محاسبه كند. اگر رفتار نيك داشت بر او بيفزايد و اگر بدى از او سر زده بود, از آن دورى گزيند.16 نگهداشت لحظه لحظه عمر, براى رسيدنِ به سعادت جاودانه, جز با نگهداشت, پاسدارى, محاسبه و مراقبه نفس ممكن نيست.17 بايسته است انسان به اوقات عمر خود اهتمام ورزد.18 چون سپرى كردن لحظه هاى عمر, بدون به چنگ آوردن سود, زيان دهشت انگيزى است كه هيچ عاقلى به آن تن ندهد.19 لازم است انسان به تهذيب نفس بپردازد و جانِ خود را از خصلتهاى ناروا, بپيرايد.20 ترك خواب فراوان,21 دورى از اخلاق مذموم,22 كوتاه گفتن,23 كم خوردن,24 كم خفتن25 صبر بر جفاى اهل و وابستگان,26 و عزلت و ذكر مدام,27 اعتزال و گريز از شهوت,28 دست كشيدن از خود و خودرأيى,29پرهيز از خودنمايى,30 پرهيز از حرص و آز,31 دورى از ريا,32 پرهيز از آرزوهاى دراز,33 عمل گرايى و پرهيز از آرزوى محض,34 و تحصيل ملكه تقوا, يعنى پرهيز از حرام مشتبه و مباح, قولاً و فعلاً و حالاً و خيالاً و اعتقاد به قدر و اندازه,35 ضرورى است.

(ادامه دارد)

مطالب مرتبط

(صبر اهل سلوک)

(مشارطه ،مراقبه،محاسبه)


غلامرضا جلالى

امید واضحی آشتیانی.حوزه علمیه تبیان


پی نوشتها:

1. آقا محمد بيدآبادى, حس دل در سير و سلوك الى الله, تحقيق و تصحيح على صدرايى خويى و محمدجواد نورمحمدى/90ـ91, انتشارات نهاوندى, قم 1376.

2. مجله حوزه, شماره 10/73ـ 75, دستورالعمل آقا محمد بيدآبادى.

3. همان, شماره 29/81 ـ 88, دستورالعمل شهيد اول.

4. همان, شماره 80 ـ79/107ـ119, دستورالعمل شهيد سيد محمدباقر صدر.

5. همان, شماره 36/78ـ91, دستورالعمل شيخ محمدتقى اصفهانى.

6. همان, شماره 66/83, دستورالعمل شيخ ابراهيم قطيفى; شماره 41/92ـ104, دستورالعمل بانو امين.

7. همان, شماره 17/91, دستورالعمل ملا محمدتقى مجلسى.

8. همان, شماره 11/89, دستورالعمل ملا حسينقلى همدانى.

9. همان, شماره 19/117, دستورالعمل سيد احمد كربلايى.

10. همان, شماره 4/66, دستورالعمل حاج ميرزا جواد آقا ملكى.

11. همان, شماره 73ـ74/55 ـ 65, دستورالعمل ملا حسينقلى همدانى.

12. همان, شماره 36/78ـ91, دستورالعمل شيخ محمدتقى اصفهانى.

13. همان, شماره 34/113ـ 138, دستورالعمل شهيد ثانى.

14. همان.

15. همان.

16. همان, شماره 29/81 ـ 88, دستورالعمل شهيد اول.

17. همان, شماره 34/113ـ 138,

18. همان, شماره 66/83 ـ100; دستورالعمل ابراهيم قطيفى; شماره34/113ـ 138, دستورالعمل شهيد ثانى; شماره 53/91, دستورالعمل سيد موسى زرآبادى.

19. همان, شماره 34/113ـ 138, دستورالعمل شهيد ثانى.

20. همان, شماره 65/73ـ80, دستورالعمل سيد ابوالقاسم دهكردى.

21. همان, شماره 17/91, دستورالعمل ملا محمدتقى مجلسى.

22. همان, شماره 6/65 ـ 68, دستورالعمل ملا فيض كاشانى.

23. همان, شماره 16/124ـ131, دستورالعمل ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى.

24. همان, شماره 6/65 ـ 68.

25. همان.

26. همان.

27. همان, شماره 58/123ـ140, دستورالعمل آقا محمد بيدآبادى.

28. همان, شماره 65/73ـ80, دستورالعمل سيد ابوالقاسم دهكردى.

29. همان, شماره 19/117, دستورالعمل سيد احمد كربلايى.

30. همان, شماره 16/124ـ131, دستورالعمل ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى.

31. همان, شماره 65/73ـ80, دستورالعمل سيد ابوالقاسم دهكردى.

32. همان, شماره 47/80 ـ97, دستورالعمل حاج شيخ عباس قمى.

33. همان, شماره 41/92ـ104, دستورالعمل بانو امين اصفهانى.

34. همان, شماره 10/73ـ 75, دستورالعمل آقا محمد بيدآبادى.

35. همان.