تبیان، دستیار زندگی
صبر عبارت است از ثبات و اطمینان نفس چنان كه خواجه نصیرالدین طوسى(ره) صبر را معرفى مى‏كند به: نگهدارى نفس از بیتابى نزد مكروه(1) بنابراین صابر كسى است كه صبر ملكه او باشد. یعنى نفسش در بلایا و مصایب مضطرب نگشته و در حوادث و شداید مقاوم باشد به نحوى كه سینه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صبر اهل سلوک

صبر اهل سلوک

صبر عبارت است از ثبات و اطمينان نفس چنان كه خواجه نصيرالدين طوسى(ره) صبر را معرفى مى‏كند به: نگهدارى نفس از بيتابى نزد مكروه(1) بنابراين صابر كسى است كه صبر ملكه او باشد. يعنى نفسش در بلايا و مصايب مضطرب نگشته و در حوادث و شدايد مقاوم باشد به نحوى كه سينه‏اش از آن تنگ نشده و اظهار گله و شكايت پيش خلق ننمايد.

(ده گام تا سعادت)

(گام دوم تا سعادت)

(این راه بی نهایت)

(مشارطه ،مراقبه،محاسبه)

(خلوص در اخلاص)

نكته اول:

صبر يا بر نعمت است يا بر نقمت‏

توضيح اينكه آنچه در اين دنيا براى انسان است يا موافق باطبع و خواسته اوست و يا مطابق ميل او نيست.

آنچه كه مطابق ميل اوست دو چيز است: يكى ثروت و جاه و مقام و صحت و امنيت و....

صبر بر اين نعمات به اين است كه طاغى و ياغى و مغرور نشده و خدا را از ياد نبرد و گردنكشى نكند. همچنانكه حقتعالى در وصف اين قسم افراد فرمود: ان الانسان ليطغى ان رآه استغنى؛(2) جمعى از اصحاب پيغمبر چون از فقر رهايى يافتند، گفتند: خدا ما را بر فقر و محنت امتحان كرد و ما صبر كرديم و به رفاه و نعمت آزمود پس قدرت صبر بر آن نداريم.(3)

حق به اين گروه هشدار داده فرمود: «يا ايها الذين آمنوا لاتلهكم اموالكم و لااولادكم عن ذكر اللّه؛(4) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد مبادا مال و اولاد شما را به سبب فراموشى ياد خدا هلاك كند.»

طغيان نكردن بنده در برابر خداوند به اين است كه بنده به خود بفهماند كه اين اموال و نعمتها در نزد او عاريه‏اند و به زودى از او پس گرفته مى‏شوند. بنابراين بايد كه بر بندگان خدا فخر نفروشد، تكبر نكند، حقوق الهى خود اعم از خمس و زكات و انفاق را ادا كند، از مستمندان دستگيرى كند و كسى را با مال و مقام خود نيازارد. صبر بر اين امور از جمله دشوارترين مراتب صبر است.

ديگرى معصيت است و گناه از اين جهت موافق با ميل و نفس است كه قوا و نيروهاى نفس بيشتر تمايل به بدى و شرارت دارند و اين نيروها اگر تحت كنترل عقل قرار نگيرند انسان را به گمراهى و هلاكت هدايت مى‏كنند.

پس صبر بر معصيت به اين است كه همه آن چيزهايى را كه نفس به آنها مايل است و در شرع اسلام گناه مى‏باشد را بايد كنار بگذارد و قادر باشد با بهره‏گيرى از نيروى عقل جلو خود را از ورود در معاصى اعم از گناهان قلبى و قالبى بگيرد. و به اين جهت صبر بر معصيتهايى كه در فرد ملكه شده و به آنها خو كرده بسيار مشكلتر از صبر بر معصيتهاى ديگر است.

اما آنچه كه موافق طبع انسان نيست دو چيز است كه صبر بر آنهادر روايات و آيات بسيار تأكيد شده است.

اول:

معصيات اعم از فقر و گرسنگى و ترس، ضرر و زيان و نقص در اموال و اولاد، خداوند در سوره بقره به اين مصيبات اشاره كرده و صابران را به رحمت و غفران خود بشارت داده است. «ولنبلونكم بشى‏ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا للّه و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربّهم و رحمه و اولئك هم المهتدون؛(5) و شما را مى‏آزمائيم به چيزى از ترس و گرسنگى و نقص در مالها و جانها و ثمرات و بشارت باد صابران را آنانكه چون مصيبتى به آنها رسيد گفتند: ما براى خدائيم و همانا به سوى او باز مى‏گرديم بر آنها درودهايى از پروردگار و رحمت اوست و آنان هدايت يافته شدگانند.

دوم:

طاعات و عبادات و دشوارى‏اش به اين جهت است كه مخالفت با نفس است به دو جهت يكى آنكه انجام اينگونه امور براى نفس دشوار است و ديگر آنكه آدمى طالب قهر و غلبه است و ذلت و پيشانى برخاك گذاشتن و بندگى و اطاعت ديگرى را كردن برايش دشوار است و آنچه بر او دشوارتر است آنكه بايد نيتش را هم براى حقتعالى خالص كند. بنابراين بر صبر بر طاعات و عبادات در روايات بسيار تأكيد شده و منظورشان نيز همين است.

جمعى از عرفا چون حضرت امام خمينى صبر را با اين تعريف و مراتب از مقامات متوسطين دانسته‏اند: زيرا سالك تا زمانى كه مصيبت و طاعت را كراهت و سختى براى خود ببيند به مقامات عاليه سلوك نرسيده است. عارف آن است كه مصيبات را از جانب حقتعالى نعمت و بلايا را رحمت ببيند.

نكته دوم:

خداوند در قرآن ده پاداش براى صابران نام برده است كه همه نشان از بزرگى و عظمت مقام ايشان نزد حقتعالى است.

1. خداوند در همه حال با صابران است و آنان را در همه وقت چه در امور دنيوى و چه اخروى يارى مى‏دهد.

«استعينوا بالصبر و الصلاة انّ اللّه مع الصابرين»؛(6) لفظ مع در آيه نشان از همراهى حق با صابر در همه موارد مذكور است.

2. خداوند صابران را دوست دارد و به عبارت ديگر ايشان محبوب خداوند هستند. «و اللّه يحب الصابرين»(7)

3. حقتعالى براى صابران مغفرت و اجر بزرگى در نظر گرفته است. «الا الذين صبروا و عملوا الصالحات اولئك لهم مغفرة و اجر كريم»(8)

4. عاقبت نيكو در روز قيامت. «سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار.»(9)

5. رستگارى براى اهل صبر. «انى جزيتهم اليوم بما صبروا انّهم هم الفائزون.»(10)

6 و 7. غرفه‏هايى در بهشت و همچنين سلام و تحيت پروردگار بر اهل صبر. «اولئك يجزون الغرفة بما صبروا و يلقّون فيها تحيّة و سلاماً»(11)

8. خداوند مى‏فرمايد:صابران را دو بار اجر مى‏دهيم. «اولئك يؤتون اجرهم مرّتين بما صبروا».(12)

9. خداوند صاحبان صبر را صاحبان عزمى قوى معرفى مى‏كند. «واصبر على ما اصابك انّ ذلك من عزم الامور.»(13)

10. خداوند صابران را بى حساب اجر مى‏دهد. «انما يوفّى الصابرون اجرهم بغير حساب.»(14)

نكته سوم:

همچنانكه در نكته اول گفته شد، صبر در صابر ملكه‏اى است كه نفس را از جزع و بيتابى نگه مى‏دارد، بر اساس آنچه بزرگان اخلاق فرموده‏اند، اظهار شكايت و گله پيش خلق كراهت داشته و نزد خالق محذوريتى ندارد. طبق نص قرآن حضرت ايوب پس از تحمل درد و رنجهاى بسيار به حقتعالى عرض مى‏كند: «انّى مسّنى الضرّوانت ارحم الراحمين.»(15)

نكته چهارم:

غير از آنچه درباره صبر بر امور ياد شده گفته شد، براى سالك در حال سلوك توجه به چند نكته در باب صبر و استقامت ضرورى است. اول آنكه ممكن است در حين سلوك، به كرامتى نرسد و مكاشفه‏اى برايش روى ندهد وظيفه‏اش در اين موقعيت آن است كه از راه بدر نرود و سلوك را نيمه كاره رها نكند. هر چند پيش از اين گفته شد سالكى اگر براى رسيدن به مكاشفه و كرامت مى‏خواهد سلوك كند، بهتر است در اين راه وارد نشود بى شك اگر كسى با نيت رسيدن به كرامات سلوك كند و كرامتى نبيند سلوك را رها خواهد كرد.

دوم آنكه در اين راه ناملايمات و سختى‏ها و آزارهاى جسمى و روحى براى سالك بسيار است. وظيفه او اين است كه استقامت ورزيده و خارهاى طريق را تحمّل كند و آنها را در راه محبوب و جان بخرد. چه بسا حقتعالى اراده كرده او را همچون آهن محكم و استوار سازد كه با طوفان ناملايمات روزگار خسته و نااميد نشود و حق را رها نكند.

در ره منزل ليلى كه خطرهاست در آن‏

شرط اول قدم آن است كه مجنون باشى‏

حضرت امام خمينى(ره)مى‏فرمايند:

«نفسى كه داراى ثبات باشد، از ناملايمات روحى از حوصله بيرون نرود و در مقابل ناگوارها پا برجا بايستد و از طمأنينه و ثبات او كاسته نگردد...طمأنينه و ثبات قدم است كه انسان را در مقابل حزب شيطان نگهدارى مى‏كند و بر لشكرهاى جهل و شيطنت غلبه مى‏دهد...ثبات قدم نگذارد اخلاق و اطوار اجانب و منافقين در انسان رخنه كند و انسان را نگذارد دستخوش حوادث شود. انسان با ثبات و طمأنينه نفس، خود يك ملت واحده است كه اگر سيلهاى اخلاق زشت و بى دينى تمام مردم را ببرد، او چون كوهى آهنين در مقابل همه چيز ايستادگى كند و از تنهايى وحشت نكند. انسان باثبات و طمأنينه مى‏تواند تمام وظايف فردى و اجتماعى را انجام دهد و در هيچ مرحله از زندگى مادى و روحانى براى او لغزش و خطايى دست ندهد...دلى كه نورانى به معرفت حق شده باشد مجارى امور را به قدرت او مى‏داند...چنين قلبى اضطراب و شتابزدگى و بى قرارى ندارد.»(16)

(ادامه دارد)


ياسر جهانى پور

تنظیم:امید واضحی آشتیانی.حوزه علمیه تبیان


پى‏نوشت‏ها:

1. طوسى، خواجه نصير الدين، اوصاف الاشراف، فرهنگ و ارشاد اسلامى، فصل 5، باب 3، ص 59.

2. سوره علق، آيات 6 و 7.

3. نراقى، ملا احمد، معراج السعادة، ص 817.

4. سوره منافقون، آيه 9.

5. سوره بقره، آيات 155 و 156 و 157.

6. سوره بقره،آيه 153.

7. سوره آل عمران،آيه 146.

8. سوره هود،آيه 11.

9. سوره رعد، آيه 24.

10. سوره مؤمنون، آيه 111.

11. سوره فرقان، آيه 75.

12. سوره قصص،آيه 54.

13. سوره لقمان،آيه 17.

14. سوره زمر، آيه 100.

15. سوره ص، آيه 41.

16. امام خمينى شرح حديث جنود عقل و جهل، دفتر نشر آثار امام 1380، ص 359 تا 363.