تبیان، دستیار زندگی
گفتگو با آیت الله العظمی مکارم شیرازی درباره حوزه و نیاز های جدید جامعه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حوزه؛ و پاسخ به نيازهاى جديد
آیت‌الله العظمی مکارم‌شیرازی  : وحدت به معنای محبت یکطرفه نیست

گفتگو با آیت الله العظمی مکارم شیرازی درباره حوزه و نیاز های جدید جامعه

با تشكر از اينكه قبول زحمت فرموديد و در اين مصاحبه شركت كرديد؛

 پرسش نخست ما اين است كه حضرت‏عالى وضع فعلى آموزش را در حوزه، چگونه ارزيابى مى‏كنيد؛ آيا اين وضعيت مى‏تواند جوابگوى نيازهاى جامعه دينى ما باشد؟

بسم‏الله‏الرحمن‏الرحيم و به نستعين. ما آيين اسلام را دين راستين مى‏دانيم و به آن باورمنديم و معتقديم پيامبرمان خاتم انبياست. از سوى ديگر، نظام جمهورى ما، اسلامى و وابسته به دينمان است؛ بنابراين، به دو دليل حوزه علميه بايد پاسخگوى نيازهاى مسلمانان باشد: هم به اين جهت كه اسلام، آيين ماست، و هم از آن روى كه بنياد نظام حاكم بر كشورمان، بر اسلام استوار است. جهت‏گيرى تحصيلات حوزوى نيز، در واقع به سوى همين هدف است؛ اين تحصيلات و درس‏ها براى آن است كه محصلين و دانش پژوهان اين مكتب، بتوانند پاسخگوى تمام مسائل دينى جامعه اسلامى، در زمينه‏هاى اجتماعى، اقتصادى، اخلاقى، معنوى و... باشند.

شما وضعيت كنونى حوزه را چگونه ارزيابى مى‏كنيد؛ كاستى‏ها و ضعف‏هاى اصلى حوزه كدام‏اند و براى جبران اين كاستى‏ها و رفع اين ضعف‏ها چه بايد كرد؟

در پاسخ به اين پرسش، بسيارى راه به افراط يا تفريط برده‏اند. بعضى، «لاى نافيه» در دست گرفته و مدعى شده‏اند حوزه، از پيشرفت، عقب‏مانده است و در وضعيت مطلوب به سر نمى‏برد و افراد فاضل و باسواد نمى‏پرورد. به عقيده من، اين داورى‏ها دور از انصاف است. حوزه‏هاى علميه كشور ما، به ويژه حوزه علميه قم، فعال، مفيد، پربار و موفق هستند و اينكه بگوييم حوزه در عمل به رسالت خود كوتاهى كرده، يا از مسيرش منحرف شده، نظر درستى نيست. دليل آن هم، اين همه آثار علمى است كه هر ساله در شاخه‏هاى گوناگون علمى، چون: فقه و اصول و تفسير و تاريخ و شرح نهج‏البلاغه، منتشر مى‏شود و بخشى از آنها هم در رديف برترين‏ها جاى مى‏گيرند. اينها فراورده‏هاى علمى حوزه و بهترين گواه بر اين مدعايند كه حوزه علميه در حال فعاليت مفيد و بارآور است.

از سوى ديگر، اين دعوى كه حوزه به كمال مطلوب خود رسيده و نقصى ندارد، نيز ناپذيرفتنى و اشتباهى بزرگ است. حوزه براى رسيدن به قله موفقيت مطلوب، هنوز راه‏زيادى در پيش دارد. در جاى خود بايد بررسى شود كه حوزه، در چه زمينه‏هايى، چه كاستى‏ها و كمبودهايى دارد؛ اما در مجموع بايد گفت امروز كارنامه فعاليت حوزه علميه مطلوب و مقبول است، اما عالى و برترين نيست.

نقص‏ها و كاستى‏هايى در كار ما هست كه بايد با تلاش و كوشش، درصدد رفع آنها باشيم.

حضرت‏عالى درباره تخصصى شدن علوم حوزوى چه‏نظرى داريد؟ آيا ضرورتى دارد كه طلبه‏ها پس از گذراندن يك دوره عمومى، براساس گرايش‏ها و علاقه‏هاى خود، در يك رشته تخصصى تحصيل كنند؟ و آيا چنين زمينه‏اى در شرايط فعلى حوزه فراهم هست؟

حوزه به تناسب رسالت‏ها و وظايف گوناگون خود، نيازمند دانش‏هاى تخصصى گوناگون است؛ به همين دليل، شاخه‏هاى تخصصى بسيارى در برنامه درسى حوزه علميه قم قرار داده شده كه از آن جمله مى‏توان رشته‏هاى تخصصى فقه و اصول، تفسير، كلام، قضا و تبليغ را نام‏برد. هريك از اين گرايش‏ها، نيازمند مقدمات و زمينه‏هاى تخصصى ويژه‏اى است؛ طلبه‏اى كه مى‏خواهد مبلِّغ شود، بايد به زبان‏هاى گوناگون مسلط باشد تا بتواند پيام اسلام را به همه جاى جهان برساند؛ بنابراين بايد طلبه‏هايى تربيت كنيم كه بتوانند به زبان عربى، انگليسى، - كه زبان‏گفتارى بخش‏هاى بزرگى از دنيا است- و زبان‏هاى ديگر، سخن بگويند و ايراد خطابه كنند.

نمونه‏ديگر اينكه، مى‏دانيد كه امروزه علوم قضايى پيشرفت بسيارى كرده است؛ مثلاً براى كشف جرم، منابع جديدى پيدا شده است؛ قضات ما بايد با اين پيشرفت‏ها آشنا شوند. حتى فقهاى ما در مسائلى كه جنبه كارشناسى دارد، به اطلاعات جديدى نياز دارند كه براى به دست آوردن آنها، بايد از كارشناسان و متخصصان هر رشته كمك بگيرند. براى نمونه، زنان نابارور كه به حسب ظاهر، عقيم‏اند، امروزه به طرق مختلف و به كمك پيشرفت‏هايى كه دانش پزشكى بدان دست يافته، مى‏توانند باردار شوند؛ اين مسئله، صورت‏هاى گوناگونى مى‏يابد كه به تازگى از حكم شرعى آنها سئوال مى‏شود؛ فقيهى كه مى‏خواهد به اين پرسش‏ها پاسخ گويد، بايد با صورت مسئله به خوبى آشنا باشد و اين آشنايى جز از طريق ارتباط با محافل كارشناسى به دست نمى‏آيد.

نمونه ديگر از اين دست، مسئله شبيه‏سازى است كه ماهيت آن اساساًبراى بسيارى نامفهوم است. مثال ديگر، مسئله مرگ مغزى و اهداى اعضاى كسانى كه به مرگ مغزى دچار گشته‏اند، به بيماران نيازمند است كه امروزه اهميت بسيارى يافته و پرسش‏هاى گوناگونى برانگيخته است؛ اينكه حقيقت مرگ مغزى چيست، و در اين حالت، كجاى بدن از كار مى‏افتد و كدام بخش، زنده است و كار مى‏كند، و آيا اين اعضا، جزء مردگان است يا زندگان و... اينها همه پرسش‏هايى است كه در مسير بيان احكام شرعى مسائل جديد، پيش روى فقيه قرار مى‏گيرد و از اين رو، فقهاى ما نيازمند توجه به اين رشته‏هاى علمى، يا دست‏كم مشاوره با خبرگان اين تخصص‏ها هستند.

پيدايش و گسترش ابزارهاى فناورى اطلاعات مانند كامپيوتر و اينترنت نيز آفاق جديدى از رسالت‏ها و فعاليت‏ها را پيش‏پاى طلاب حوزه‏هاى علميه گسترده است. طلبه‏ها بايد با اين ابزارها آشنا شوند و بتوانند به راحتى از آنها استفاده كنند و در زمينه توليد نرم‏افزارهاى دينى و اسلامى و در عرصه سايت‏ها و محيطهاى جهانى ارتباطى، حضور فعال و ثمر بخش داشته باشند.

از سوى ديگر، امروزه شبهات تازه‏اى عليه بنيان‏هاى اعتقادى و مسائل كلامى، فقهى و تفسيرى پيدا شده است كه طلبه‏ها بايد به آن حد از توانايى علمى برسند كه بتوانند به اين شبهات پاسخ دهند. اصلاً پاسخگويى به شبهات، خود يك فنّ و تخصص است كه بايد به صورت علمى آموزش داده شود.

به هر حال؛ اقتضائات جامعه و در نتيجه، رسالت‏ها و نيازهاى حوزه، با گذشته تفاوت بسيارى كرده است. ما براى اينكه از قافله زمان عقب نمانيم و دين خود را در برابر دين اسلام، به‏طور كامل ادا كنيم، بايد در جهت فراگيرى دانش‏ها و تخصص‏هاى جديد حركت كنيم.

از نظر حضرت‏عالى، آموزش پژوهش محور كه در آن، آموزش‏ها به هدف پرورش پژوهشگر، سمت و سو مى‏يابد، چه ويژگى‏هايى دارد؛ و چگونه بايد برنامه‏هاى آموزشى حوزه را هدايت كرد تا طلبه‏ها، پژوهشگر بار بيايند و به جاى تكيه بر حافظه در دوران تحصيل، بيشتر از هوش خود بهره بگيرند؟

من معتقدم زلال دانش از دو سر چشمه آموزش و پژوهش مى‏جوشد. در قرآن هم بر اين دو امر اشاره و توصيه شده است: «فاسئلوا اهل الذكر إن كنتم لاتعلمون»(1) و «إنّ فى خلق‏السموات والارض و اختلاف الليل و النهار لآياتٍ لاُولى‏الالباب»(2). مى‏بينيم كه قرآن انسان را به پژوهش و به كار گرفتن انديشه، و همچنين يادگيرى از استاد، در توحيد و خداشناسى و مسائل ديگر فرا مى‏خواند.

پيش‏تر، پژوهش - هر چند به صورت كم‏رنگ‏تر- در حوزه‏ها بوده است. ما دوگونه مباحثه داشتيم. يكى مباحثه سنتى بود كه پس از آنكه درسى را پيش استاد مى‏خوانديم، با هم به مباحثه آن مى‏پرداختيم كه به آن مباحثه عرفى مى‏گفتند. ديگرى، مباحثه شركتى بود كه به نام بنيان‏گذارش، مباحثه كمپانى معروف شده بود و در آن بدون آنكه درس استادى مطرح باشد، مسئله‏اى طرح و محور پژوهش جمعى واقع مى‏شد و طلبه‏ها پس از مطالعه درباره آن موضوع، گردهم مى‏نشستند و آن را به مباحثه مى‏گذاشتند. ما خود، در طول تحصيلاتمان اين شيوه را در موضوعاتى چون تفسير و فقه تجربه كرده‏ايم. اما امروز اين شيوه‏ها نيازما را پاسخ نمى‏گويد و پژوهش بايد در حوزه به صورت برنامه‏ريزى شده دربيايد.

امروز به نظر من، نه به تنهايى و بدون حضور استاد پژوهش كردن، ما را مستغنى مى‏كند و نه اينكه كاملاً به استاد متكى باشيم و پاى درس استاد بنشينيم و هر چه او مى‏گويد بنويسيم و بگوييم همان درست است؛

چنين شخصى مانند شنا آموزى است كه هميشه در استخر دستش را گرفته‏اند و در نتيجه هرگز شنا ياد نگرفته است. بايد پژوهشگر، خود به طور مستقل كار كند؛ البته اين بدان معنا نيست كه پژوهشگر كاملاً از استاد فاصله بگيرد، بلكه بايد زير نظر استادى كه راهنما و راهگشاى او باشد، كار كند؛ مانند همان شيوه‏اى كه در پايان نامه‏ها اعمال مى‏شود.

مطالب مرتبط:

حوزه و وظيفه كنونى آن(1)

ارزيابي مسئوليت حوزه هاي علميه

نقش روحانی در جامعه جیست؟


منبع:فصلنامه پیام حوزه -شماره38                         تنظیم:نقدی -حوزه علمیه تبیان